تقویم تاریخ اسلام : ماه ربیع الثانی

دوازدهم ربیع الثانی- سال اول هجری قمری: افزوده شدن تعداد رکعات نماز

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

سالها قبل و پيش از هجرت رسول اكرم صل الله عليه و آله و سلم به مدينه ي منوّره، هر يك از نمازهاى مسلمانان، تنها "دو ركعت" بود. بنابراين تعداد كل ركعت ‏هاى نماز يوميه ي آنان، به "ده ركعت" می ‏رسيد.

پس از آن كه پيامبر اكرم صل الله عليه و آله و سلم به مدينه ي منوّره هجرت فرمود، همين رويه به مدت "يك ماه" ادامه داشت، تا اينكه در روز "دوازدهم ربيعالثّانى" سال اول هجري قمري، آن حضرت با الهام از فرمان الهى، تعداد ركعات ِ چهار نماز از پنج نماز يوميه را افزايش داد.

به اين صورت كه دو ركعت بر نماز ظهر، دو ركعت بر نماز عصر، يك ركعت بر نماز مغرب و دو ركعت بر نماز عشاء براى حاضران در شهر خود، افزوده شد. وليكن براى كسانى كه به مسافرت مى روند(غير از نماز مغرب) بقيه نمازهايشان شكسته و "دو ركعتى" خواهد بود؛ زيرا نماز مغرب، چه براى حاضران در شهر خود و چه براى مسافران، حكم واحد دارد و بايد به "سه ركعت" خوانده شود.

 

منابع:

1. كتاب "وقايع الايام"

2.كتاب "تاريخ الطبرى"

3.كتاب "مسار الشيعه"

نوشته شده در 31 فروردین 1387

اول ربیع الثانی - سال 61 هجری قمری: قیام توّابین

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

سلام

پس از شهادت اباعبدالله الحسين عليه السلام و ياران وفادارش در كربلا به دست سپاهيان يزيد بن معاويه لعنت الله عليه و عدم يارى آن حضرت از سوى مسلمانان و دوستداران اهل بيت عليه السلام، يك حالت سرخوردگى و پشيمانى در مسلمانان پديد آمد. در شهر كوفه - كه بزرگترين مركز شيعيان عالم اسلام بود - ندامت و پشيمانى شيعيان - به خاطر عدم نصرت امام حسين عليه السلام و تنها گذاشتن وى در كربلا - شدّت بيشترى داشت و از اين بابت، خودشان را سرزنش كرده و خطاكار می ‏دانستند.

آنان، پس از مراسم ‏هاى عزادارى امام حسين عليه السلام و گفت و گوهاى جمعى، به اين نتيجه رسيدند كه اين ننگ و ندامت را نمى‏توانند از خود دور كنند، مگر با كشته شدن در راه اهداف ابا عبدالله الحسين عليه السلام و گرفتن انتقام از قاتلان وى. رهبرى اين جنبش را چند تن از سران سالخورده شيعه عراق بر عهده داشتند كه معروفترين آنان عبارت بودند از: سليمان بن صرد خزاعى، عبدالله بن وال تميمى، رفاعة بن شداد بجلى، عبدالله بن سعد ازدى و مسيّب بن نجبه فزارى.

"قيام توّابين" از سال 61 هجري قمرى و پس از شهادت امام حسين عليه السلام شكل گرفت و به تدريج فراگير شد و طرفداران بسيارى پيدا كرد و به مدت چهار سال شكل ‏گيرى جنبش، نيرو و امكانات قابل توجهى فراهم گرديد. بدين منظور، رهبران قيام، نخستين روز ماه ربيع الثانى سال 65 هجري قمرى را آغاز رسمى حركت خود از شهر بزرگ كوفه تعيين كردند. در اين زمان، يزيد بن معاويه لعنت الله عليه به هلاكت رسيده بود و "مروان بن حكم" در شام و غرب عالم اسلام، و "عبدالله بن زبير" در مكّه و شرق و جنوب عالم اسلام حكمرانى مى ‏كردند و شهر كوفه در سيطره ي "عبدالله بن زبير" و طرفدارانش قرار داشت.

در آغاز، عده ‏اى تصميم به درگير كردن توّابين با عامل "عبدالله بن زبير" در كوفه را داشتند، ولى با زيركى "عبدالله بن زبير" و اعلام پشتيبانى وى از توّابين، هيچ گونه جنگى در كوفه به وقوع نپيوست  و توّابين - كه تعدادشان چهار هزار رزمنده ي عاشق شهادت بود - از كوفه به "پادگان نخيله" و از آنجا به سوى "كربلا" حركت كردند و مدتى در آنجا به سوگوارى پرداختند و بسيار گريه و ناله كرده و از خداى سبحان به خاطر گناه و جرم خويش، طلب غفران نمودند و آنگاه به سوى سرزمين "بين النهرين" رهسپار شدند و در منطقه "عين الوردة" با سپاهيان "مروان بن حكم" مواجه شدند. ابتدا گروهى از توّابين به فرماندهى "مسيب بن نجبه فزارى" با گروهى از سپاه "عبيدالله بن زياد" درگير شدند و با مجاهدت و دلاورى‏هاى توّابين، سپاه عبيدالله متحمل شكستي سنگين شد و بسيارى از شاميان كشته و بسيارى زخمى گرديدند و تنها عده ‏اى، موفق به فرار از صحنه نبرد شدند.

عبيدالله بن زياد - كه تعداد سى هزار نفر از شاميان را فرماندهى مى ‏كرد - براى بار دوم، سپاهى متشكل از دوازده هزار مرد جنگنده به فرماندهى "حصين بن نمير" به نبرد توّابين فرستاد و اين بار نيز، پيروزى با خداجويان توّابين بود؛ ولى تاريكى شب مانع پيروزى نهايى آنان گرديد. عبيدالله بن زياد در همان شامگاه، با تمام نيرو و تجهيزات جنگى به نبرد توّابين شتافت و جنگ خونينى ميان طرفين، شعله ورگرديد.

"سليمان بن صرد" - كه با سپاهى سنگين از دشمن روبرو شده بود - از زين اسب به پايين آمد و شمشيرش را از غلاف بيرون آورد و غلاف آن را شكست و به ياران خود گفت: "عبادالله! من اراد البكور الى ربّه، و التّوبة من ذنبه، و الوفاء بعهده، فاليّ: اى بندگان خدا! هر كسى مى ‏خواهد كه بامداد فردا در نزد پروردگارش باشد، از گناه و جرمش توبه كند و به پيمان خويش وفا كند، پس با من بيايد".

در اين هنگام، تعداد زيادى از ياران او از اسب پياده شده و بي باكانه به صفوف عظيم دشمن زدند. تعداد اندك شهادت طلبان توّابين، صحنه ميدان را بر انبوه جنايتكاران شام، تيره و تنگ كردند و اگر پيروزى ‏هاى آنان به همان صورت ادامه مى ‏يافت، پيروزى نهايى نصيب آنان مى ‏شد، ولى شاميان، به جاى نبرد تن به تن، توّابين را آماج تيرهاى بى ‏امان خويش قرار دادند و در اين ميان، فرمانده شجاع توّابين، يعنى "سليمان بن صرد" مورد اصابت تير "يزيد بن حصين بن نمير" قرار گرفت و دلاورانه به شهادت رسيد و پس از او "مسيّب بن نجبه" فرماندهى توّابين را بر عهده گرفت ولى پس از مبارزاتى، او نيز به شهادت رسيد. از آن پنج فرمانده و امير توّابين، هر كدام پس از ديگرى، فرماندهى را بر عهده گرفته و با سربازان "عبيدالله بن زياد" به نبرد پرداختند، ولى در ميان ميدان به شهادت رسيدند و تنها "رفاعة بن شداد بجلى" به همراه عده ‏اى اندك از توّابين، از تاريكى شب استفاده كرده و خود را از آن واقعه ي هولناك، نجات داده و به كوفه برگشتند.

 

منابع:

1. كتاب "المنتظم فى تاريخ الامم و الملوك"

2. كتاب "تاريخ الطبري"

3. كتاب "البداية و النهاية"

4. كتاب "ماهيت قيام مختار"

 نوشته شده در 20 فروردین 1387

  « صفحه قبل                                                   صفحه اصلی                                                  صفحه بعد »