مقالات دینی

 

 

مأمون

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

سلام

"هارون الرشيد" - پنجمين خليفه عباسي - پيش از مرگ خود سفارش كرد، سه تن از فرزندانش كه از ساير فرزندان او بزرگتر بودند، يكي پس از ديگري به خلافت رسند.

نخست، "محمّد امين" و پس از او "عبدالله مأمون" و در آخر نيز "قاسم مؤتمن".

بر اين اساس در سال 193 هجري قمري - پس از مرگ هارون الرشيد - فرزندش "امين" در بغداد به خلافت رسيد و زمام خلافت را به دست گرفت و با برخورداري از راهنمايي هاي مادرش "زبيده" و وزير اعظمش "فضل بن ربيع" امور خلافت را به پيش مي برد و در همان هنگام، برادرش "مأمون" در خراسان به سر مي برد و بخش شرقي خلافت اسلامي - كه از همدان در غرب ايران تا ماوراء النهر و هندوستان را شامل مي شد - در اختيار داشت و از راهنمايي هاي "فضل بن سهل" و "حسن بن سهل" برخوردار بود.

"سپاهيان ايراني نژاد" در اردوگاه هاي "مأمون" و "سپاهيان عرب نژاد" و "افريقايي" در اردوگاه هاي "امين" تجمّع كرده و به دليل بَُعد مسافت بغداد تا خراسان - كه سبب دوري دو برادر از يكديگر شده بود - به تدريج شعله هاي اختلاف و بددلي بين آن دو برافروخته شد.

"امين" براي تقليل و تضعيف قدرت روز افزون "مأمون"، در يك اقدام عجولانه، وي را علي رغم سفارش پدرش، از ولايت عهدي معزول و فرزند خردسال خود "موسي" را به اين مقام برگزيد. اين امر، موجب تيره تر شدن روابط طرفين و ابراز استقلال طلبي "سپاهيان مأمون" شد.

در نتيجه "مأمون و سپاهيان وي" از پيروي "امين" سرباز زده و او را از خلافت معزول دانستند و از آن هنگام، "مأمون" را به عنوان "خليفه" معرفي كردند. "امين" كه از رفتار برادرش "مأمون" و سپاهيان ايراني نژاد وي عصباني و به شدت ناراحت شده بود، سپاهي سنگين به فرماندهي "علي بن عيسي بن ماهان" به سوي "ايران" فرستاد؛ اما سپاهيان وي در نبردهاي متعدد با "سپاهيان مأمون"، دچار ضعف و شكست شده و با كشته شدن "علي بن عيسي" به سوي "بغداد" عقب نشيني كردند.

سپس "سپاهيان مأمون" با فتح شهرهاي ايران و عراق، به "بغداد" نزديك شده و آن را به محاصره خويش گرفتند و هر روز، محاصره ي آن را تنگ تر كردند؛ تا اين كه در شب بيست و پنجم ماه محرّم سال 198 هجري قمري، با شكستن درب هاي ورودي و گشودن دژهاي نگهباني، وارد "بغداد" شده و پس از نبردي سخت و توان فرسا، آن را به تصرّف خويش درآوردند.

"امين" در اين واقعه ي هولناك، به دست سپاهيان برادرش "مأمون" كشته شد و پس از مدتي، سرش را براي برادرش "مأمون" در خراسان ارسال كردند.

از آن تاريخ، براي "مأمون" در سراسر مناطق تحت نفوذ خلافت، بيعت گرفته و به نام او خطبه خواندند و او را "خليفه واحد عالم اسلام" معرفي كردند. مدّت خلافت "امين" در حدود چهار سال و نيم به طول انجاميد.

 

منابع:

1. کتاب "تاريخ طبري" تأليف "ابوجعفر محمّدبن جرير طبري"

2. کتاب  "تاريخ ابن خلدون" از "عبدالرّحمن بن محمّد ابن خلدون"

3. کتاب "وقايع الايام" از "شيخ عبّاس قمي رحمت الله علیه "

نوشته شده در 14 بهمن 1386

  « صفحه قبل                                                   صفحه اصلی                                                 صفحه بعد »