تقویم تاریخ اسلام : ماه شوال

25 شوال سال 148هجری قمری: شهادت امام جعفر صادق عليه السلام

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

شهادت ششمين ستاره تابناك آسمان امامت و بنيانگذار مذهب جعفري حضرت امام جعفر صادق عليه السلام

 بر همه شما  عزيزان تسليت باد

 

نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفايده)
كنيه: ابو عبداللّه
لقب: صادق
نام پدر: حضرت محمّد بن على عليه السلام
نام مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمّد بن ابي بكر

تاريخ ولادت: يكشنبه 17 ربيع الاول سال 83 هجرى
مكان ولادت: مدينه ي منوّره
مدت عمر  : 65 سال
علّت شهادت: مسموميت
قاتل : منصور دوانيقى(خليفه عباسى ) كه لعنت خدا بر او باد
زمان شهادت: يكشنبه 25 شوال سال 148 هجرى
مدفن مطهر: قبرستان بقيع در مدینه ي منوّره

 

 

حديثي زيبا از امام جعفر صادق عليه السلام:

 إذا فَشَتْ أرْبَعَةٌ ظَهَرَتْ أرْبَعَةٌ:

إذا فَشا الزِّنا كَثُرَتِ الزَّلازِلُ، وَ إذا اُمْسِكَتِ الزَّكاةُ هَلَكَتِ الْماشِيَةُ، وَ إذا جارَ الْحُكّامُ فِى الْقَضاءِ اُمْسِكَ الْمَطَرُ مِنَ السَّماءِ،

وَ إذا ظَفَرَتِ الذِّمَةُ نُصِرُ الْمُشْرِكُونَ عَلَى الْمُسْلِمينَ

هنگامى كه چهار چيز در جامعه شايع و رايج گردد چهار نوع بلا و گرفتارى پديد آيد:

چنانچه زنا رايج گردد زلزله ـ و مرگ ناگهانى ـ فراوان شود، چنانچه زكات و خمس اموال پرداخت نشود حيوانات نابود شود،

اگر حاكمان جامعه و قُضات ستم و بى عدالتى نمايند باران ـ رحمت خداوند ـ نمى بارد، و اگر اهل ذمّه تقويت شوند مشركين بر مسلمين پيروز آيند.

 

لينك مرتبط: احادیثی از امام جعفر صادق علیه السلام

نوشته شده در 14 آبان 1386

15 شوال سال دوم هجری قمری: غزوه قَينُقاع

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

سلام

امروز پانزدهم ماه شوال است.

در سال دوم هجري قمري و در چنين روزي غزوه ي "قَيْنُقاع" بين مسلمانان و يهوديان آغاز شد. ماجرا از اين قرار بود كه پس از آن كه پيامبر اكرم صل الله عليه و آله و سلم به شهر مدينه هجرت و نظام حكومتي اسلام را پايه ريزي نمود، با يهوديانِ مقيم اين شهر و حوالي آن، پيمان همرزيستي مسالمت آميز امضا كرد و از آنان تعهّد گرفت كه با دشمنان اسلام همكاري نكرده و بر عليه اسلام و مسلمانان، هيچ دسيسه و فتنه اي ايجاد نكنند.

اما قوم يهود، هر گاه احساس مي كرد كه پيامبر اسلام صل الله عليه و آله و سلم و حكومت اسلامي در مدينه ي  منوّره، در معرض خطر قرار گرفته است، خوشحال شده و در صدد همكاري با دشمنان اسلام بر مي آمدند و پيمان نامه خويش را نقض مي كردند.

همچنين پس از پيروزي سپاه اسلام بر مشركان قريش در "نبرد بدر" و كشته و اسير شدن بسياري از مشركان مكّه، يهوديان مدينه كه از اين پيروزي غرور آفرين مسلمانان، احساس ناراحتي و حسادت مي كردند و از هر راه ممكن در صدد دشمني با مسلمانان و تحقير آنان بر مي آمدند.

يكي از قبايل يهود، طايفه "قَيْنُقاع" نام داشت كه افراد آن، در حوالي مدينه مي زيسته و به كار تجارت و بازرگاني مي پرداختند و از داشتن زمين هاي زراعي، باغستان و دامداري محروم بودند.

آنان در محله خويش، بازار بازرگاني مهمّي داشتند كه بسياري از عرب ها - اعم از مسلمان، مسيحي، يهود، مشرك و بت پرست - در آنجا خريد و فروش مي كردند.

روزي يكي از بانوان مسلمان در آنجا مورد اهانت و استهزاء قرار گرفت و همين امر، موجب درگيري و زد و خورد ميان مسلمانان و يهوديان ِحاضر گرديد و در اين ميان، يك تن از يهوديان و يك تن از مسلمانان كشته شدند.

رسول خدا صل الله عليه و آله و سلم وارد بازار آنان گرديد و آنان را گِرد آورد و به موعظه و اندرزشان پرداخت و آنان را به ياد پيمان نامه هايشان انداخت و از اختلاف و دشمني، آنان را بر حذر داشت و سرانجام به آنان فرمود:

 

يا معشر يهود! أسلموا، فوالله انّكم لتعلمون أنّي رسول الله، قبل أن يوقع الله بكم مثل وقعه قريش

اي جماعت يهود! تسليم شويد ]و گردنكشي و دشمني نكنيد[ سوگند به خدا، شما مي دانيد كه من رسول خدا هستم

]زيرا در كتاب مقدّستان، به آن بشارت داده شده است[ پس متوجه باشيد به سرنوشتي كه قريش دچار شده اند، شما را خدا به آن دچار نسازد.

 

يهوديان به پيامبر صل الله عليه و آله و سلم پاسخ هاي ناهموار داده و گفتند: اگر در جنگ با مردمي كه شيوه نبرد نمي دانند، پيروز شده اي، مغرور مشو. به خدا سوگند، اگر با ما نبرد كني ما را خواهي شناخت.

 

خداوند سبحان، در اين هنگام، اين آيه را بر رسول خداصل الله عليه و آله و سلم نازل كرد:

 

و اِمّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَهً فَانْبِذْ اِلَيْهِمْ عَلي سَواءٍ، اِنّ اللّهَ لا يُحِبّ الْخائنينَ

هر گاه ]با ظهور نشانه هايي[ از خيانت گروهي بيم داشته باشي ]كه عهد خود را شكسته و حمله غافلگيرانه كنند[،

به طور عادلانه به آنها اعلام كن كه پيمانشان لغو شده است؛ زيرا خداوند، خائنان را دوست نمي دارد.

                                                                                   سوره مباركه انفال؛ آيه 58

 

پس از نزول اين آيه، پيامبر اسلام صل الله عليه و آله و سلم دستور حمله به سوي طايفه "قَيْنُقاع" را صادر كرد. آن حضرت، "ابو البابه بن عبد المنذر" را در مدينه به جاي خويش گمارد و به همراه هفتصد مرد جنگي كه سيصد تن از آنان، زره بر تن داشتند در پانزدهم شوال سال دوم قمري، به سوي "قَيْنُقاع" حركت كرد و يهوديانِ اين محله، از ترس رويارويي با مسلمانان، وارد دژ خويش شده و آن را از پشت بستند.

پيامبرصل الله عليه و آله و سلم، آنان را محاصره كرد و به مدت پانزده روز به اين محاصره ادامه داد، تا اين كه يهوديان تسليم شدند. مسلمانان، آنان را دست بستند و قصد اعدامشان نمودند.

ولي "عبدالله بن ابي بن سلول" سر دسته منافقان مدينه كه با يهوديان حشر و نشر داشته و سابقاً با طايفه آنان هم پيمان بود، از آنان در نزد پيامبر اكرم صل الله عليه و آله و سلم شفاعت كرد و اصرار و تأكيد فراوان نمود تا آن حضرت از كشتن آنان درگذشت. ولي شرط نمود كه آنان بايد تمام ابزارهاي جنگي و دارايي هاي خويش را واگذارند و به همراه زنان و فرزندان خويش، اين سرزمين را ترك گويند و به سوي شام هجرت كنند.

 

يهوديان، به ناچار تمام دارايي هاي خويش را گذاشته و به همراه زنان و فرزندانشان، مدينه را ترك و به "خِيْبَر" رفتند.

در آنجا، تعدادي ماندني شده و بقيه به "اذرعات" مجاور سرزمين اردن در سرزمين شام، هجرت كردند و مسلمانان را از شرارت ها و دشمني هاي خويش رها ساختند.

پيامبر اكرم صل الله عليه و آله و سلم اموال و دارايي هاي آنان را به غنيمت گرفت و خمس آنها را براي خويش برداشت و بقيه را ميان مبارزان تقسيم كرد. اين، نخستين موردي بود كه پيامبر صل الله عليه و آله و سلم از غنيمت جنگي، خمس گرفته بود.

 

منبع: كتاب "تاريخ ابن خلدون" ؛ جلد يكم

ترجمه: عبدالمحمّد آيتي

نوشته شده در 5 آبان 1386

  « صفحه قبل                                                   صفحه اصلی                                                  صفحه بعد »