تفسیر قرآن کریم 1

 

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

مقدمه- يك مثال:

كودكي را در نظر بگيريد که به شيريني سخن مي گويد.كلمات را زيبا ادا ميكند:

بابا / مامان / شب / روز / خورشيد / ماه /ستاره و ... .

ذهن كنجكاو او به دنبال معني كلمات است. تلفّظ  كلمات را از پدر، مادر و ديگران مي شنود و آن را عيناً بيان مي نمايد اما معني آنها را نمي داند.

هنگامي كه بزرگتر شد مي پرسد:

- مادر! روز يعني چه؟

در توضيح مادر كه به او مي گويد:"هنگامي كه خورشيد از مشرق طلوع ميكند روز آغاز شده و بعد از گذشت ساعاتي طولاني و با غروب كردن خورشيد به پايان مي رسد" باز هم به فكر فرو مي رود.

- مشرق كجاست؟غروب كردن يعني چه؟ چطور اين اتفاق مي افتد؟ خورشيد به كجا مي رود؟ .... و هزاران سؤال ديگر كه در ذهن كودكانه اش نقش مي بندد.

بعضي سؤالات آنقدر براي ذهن كوچك او پيچيده اند كه تا سالها، معاني آنها را درك نميكند و هنگامي كه بزرگتر شد و عاقل تر، مي تواند معناي بسياري از آنها را به خوبي درك كند.

 

در بُعد بزرگتر و در مسايل ديني اگر انديشه كنيم:

وقتی کودک هستیم؛ پدر بزرگ، مادر بزرگ، پدر، مادر و ديگر اطرافيانمان را می بینیم كه نماز می خوانند.دعا می كنند.قرآن کریم را تلاوت می کنند.در مراسم عزاداري ائمه اطهارمانعليه السلام به سوگ مي نشينند و در جشنهاي ولادت و اعياد مذهبي به شادي و سرور مي پردازند. زكات مي دهند و خمس پرداخت مي كنند. به مسجد مي روند براي عبادت و به زيارتگاه ها جهت زيارت و ما از كودكي مي آموزيم که اگر مي خواهيم متدين باشيم باید اینگونه باشیم.

پس ياد مي گيريم وقتي كه به سن تکلیف رسیدیم نماز بخوانیم و بسیاری از مسائل شرعی را رعایت کنیم.

اما اگر واقع بين باشيم و كمي انديشه كنيم مي بينيم كه در بيشتر مواقع، طوطي وار كارهايي را انجام مي دهيم كه شايد معاني آن را به خوبي ندانيم و به حُكم اينكه اينگونه آموخته ايم آنها را عيناً انجام مي دهيم.

 

مقوله ي زيباي "نماز خواندن" را در نظر بگيريد. آيا تا به حال فرصت كرده ايم به اين بيانديشيم كه چرا نمازي كه ميخوانيم پنج نوبت در روز است؟ چرا نماز صبح دو ركعت است، نماز ظهر چهار ركعت و نماز مغرب سه ركعت؟ يا سؤالات بيشماري كه در اين باره به ذهن مي رسد.

چقدر فرصت كرده ايم و براي پاسخگويي به آنها وقت گذاشته ايم ؟

گاهي اين سؤالات را در نطفه خفه ميكنيم و براي آنها كلاهي شرعي مي سازيم و به پاسخي كوتاه از دوست و آشنا و اطرافيان - و اگر خيلي متديّن باشيم- از نمازگزار مسجد ِمحل بسنده مي كنيم. اما اگر عاشق باشيم و انساني فكور؛ حتماً ذهن خود را معطوف اين مسائل كرده جستجو مي كنيم، تحقيق و بررسي كرده و سعي مي كنيم پاسخي قانع كننده براي آن پيدا كنيم؛ و آيا جهت بهتر پاسخگويي به اين سؤالات چه مرجعي محكمتر، كاملتر و عظيم تر از قرآن كريم مي توان يافت؟

 

تفسير يعني چه؟

به مطالعه ي مسائل مختلف از طريق قرآن كريم - به عنوان عالي ترين مرجع و رابط بين خداوند متعال و انسان - را تفسير مي گويند.

تفسير قرآن كريم ، علمي است مانند ديگر علوم اسلامي كه از بدو اسلام تا به امروز ، به پيشرفت و سِير تكاملي خود ادامه داده و به صورت دانشي گسترده درآمده است.

كلمه "تفسير" در آغاز ، به شرح كُتُب و نوشته هاي علمي و فلسفي اطلاق مي شد و مترادف با شرح و بيان ِمعاني آنها بود. از اين رو شرح هاي يوناني و عَبري ِآثار ارسطو را نيز "تفسير" مي گفتند.

اما رفته رفته اين واژه در فرهنگ اسلامي، بيشتر به كتابهاي خاصّي كه در شرح قرآن كريم نوشته مي شد اطلاق گرديد.

 

معناي لغوي تفسير:

تفسير از ريشه "فَسْر" مصدر باب تفعيل است و لغت شناسان ، معاني متعدّدي براي اين واژه آورده اند كه برخي از آنها عبارتند از:

كشف مراد از لفظ مشكل؛ كشف معناي لفظ و اظهار آن؛ بيان نمودن معناي سخن؛ بيان و تشريح معنا و لفظ آيات قرآن؛ كشف معناي معقول؛ اظهار معناي معقول؛ بيان؛ ابانه؛ بيان و توضيح دادن شيء؛ آشكار ساختن امر پوشيده؛ شرح قصه هاي مجمل قرآن كريم.

 

معناي تفسير در قرآن كريم:

واژه "تفسير" يك بار در قرآن كريم به معناي "بيان و شرح" آمده است:

وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا (33)

آنان هيچ مَثَلى براى تو نمى ‏آورند مگر اينكه ما حق را براى تو مى ‏آوريم، و تفسيرى بهتر ]و پاسخى دندان شكن كه در برابر آن ناتوان شوند[(33)

 

سوره مباركه فرقان ، آيه 33

 

*توضيح: اين آيه مبارك، در پاسخ به مشركان مكّه كه همواره پيامبر اکرم صل الله عليه و آله و سلم را مورد شماتت قرار مي دادند و در نبوّت و رسالت حضرت شك داشتند، نازل شده است.

 

منابع تفسير:

قرآن كريم اولين منبع تفسير، روايات معصومين عليه السلام دومين منبع تفسير، منابع لغوي سومين منبع تفسير، منابع تاريخي چهارمين منبع تفسير و عقل پنجمين منبع تفسير مي باشند.

 

انواع تفسير:

مطالعات قرآن كريم(تفسير) را در كل به دو دسته بيروني و دروني تقسيم مي‌كنند .

به مطالعات بيروني قرآن كريم اصطلاحاً علوم قرآني و به مطالعات دروني ، معارف قرآني اطلاق مي شود  و در عين حال پژوهش‌هاي دروني قرآن كريم نيز خود به دو دسته ترتيبي و موضوعي تقسيم مي‌گردد.

 

علوم قرآني يعني چه؟

در واقع "علوم قرآنى‏"، بحث‏هاى مقدّماتى براى شناخت قرآن و پى بردن به شئون ‏مختلف آن است.در علوم قرآنى مباحثى چون: وحى و نزول قرآن كريم ،مدّت و ترتيب ‏نزول،اسباب النزول،جمع و تأليف قرآن،كاتبان وحى،يكسان كردن مصحف‏ ها،پيدايش قرائات و منشأ اختلاف در قرائت قرآن،حجيّت و عدم تحريف قرآن،مسأله نسخ در قرآن، پيدايش متشابهات در قرآن، اعجاز قرآن و...مطرح مى ‏باشد.

از اين جهت علوم را به صيغه جمع گفته ‏اند كه هر يك از اين مسائل در چار چوب خود استقلال دارد و علمى جدا ، شناخته مى ‏شود و غالباً ارتباط تنگاتنگى ميان اين ‏مسائل وجود ندارد؛ لذا ميان مسائل علوم قرآنى نوعاً يك نظم طبيعى بر قرار نيست ‏تا رعايت ترتيب ميان آنها ضرورى گردد. به همين دليل هر مسأله ، جدا از مسايل ديگر قابل ‏بحث و بررسى است.

 

تفاوت علوم قرآني و معارف قرآني:

تفاوت ميان ‏"علوم قرآنى‏" و "معارف قرآنى" آن است كه "علوم قرآنى" بحثى ‏بيرونى است و به درون و محتواى قرآن از جنبه تفسيرى كارى ندارد، اما "معارف‏ قرآنى" كاملاً با مطالب درونى قرآن و محتواى آن سر و كار داشته و يك نوع تفسيرموضوعى به شمار مى ‏رود.

معارف‌ قرآنى(يا تفسير موضوعى) مسائل مطرح شده در قرآن را از حيث‏ محتوايى بررسى مى ‏كند. بدين ترتيب كه آيات مربوط به يك موضوع را از سراسر قرآن در يكجا گرد آورده و در مورد آنچه كه از مجموع آنها به دست مى ‏آيد سخن‏ مى ‏گويد، مشروط بر آنكه از محدوده دلالت قرآنى فراتر نرود.

گر چه در تفسيرموضوعى گاه ضرورت دارد به شواهد عقلى و نقلى ديگرى نيز استشهاد شود، ولى ‏بحث، كاملاً قرآنى است و تنها از ديدگاه قرآن مورد بررسى قرار مى ‏گيرد.

اين مطلب ‏بدين جهت اهميّت دارد كه بحث‏ هايى را كه جنبه‏"معارف اسلامى" دارند و احياناً در كنار دلايل عقلى و نقلى به آيات قرآن نيز استناد مى ‏كنند، از "معارف قرآنى‏" يا "تفسير موضوعى قرآن‏" جدا شود.

  نوشته شده در 13 تیر 1386

  « صفحه قبل                                                صفحه اصلی                                                صفحه بعد »