مقالات دینی
|
فاطمه زهرا سلام الله علیها در روز رستاخیز به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام برانگيخته شدن در قیامت و روز رستاخيز، از لحظات بسيار سخت و وحشتناك آينده ی بشر است. همان وقتی كه امامان و معصومان عليهم السلام نیز همواره بدان مى انديشند و بر طبق روایات، گاه از خوف آن بيهوش مى شدند. فاطمه زهرا سلام الله علیها نيز چنين بود و بدين زمان مى انديشيد. فكر زنده شدن، عريان بودن انسانها در قيامت، عرضه شدن به محضر عدل الهى و... او را در اندوه فرو مى برد تا اینکه:
روایت اول: از امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام نقل است که فرمودند: روزى پيامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم بر فاطمه سلام الله علیها وارد شد و او را اندوهناك يافت. فرمود: دخترم! چرا اندوهگينى؟ فاطمه سلام الله علیها پاسخ داد: پدرجان! ياد قيامت و برهنه محشور شدن ِمردم در آن روز رنجم مى دهد. پيامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: آرى دخترم! آن روز، روز بزرگى است. اما جبرئيل علیه السلام از سوى خداوند برايم خبر آورد من اولين كسى هستم كه برانگيخته مى شوم، سپس ابراهيم علیه السلام و آنگاه همسرت على بن ابى طالب علیه السلام. پس از آن خداوند، جبرئيل علیه السلام را همراه هفتاد هزار فرشته به سوى تو مى فرستد. وى هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهت برقرار مى سازد. آنگاه "اسرافيل" لباسهاى بهشتى برايت مى آورد و تو آنها را مى پوشى. فرشته ی ديگرى به نام "زوقائيل" مركبى از نور برايت مى آورد كه مهارش از مرواريد درخشان و جهازش از طلاست. تو بر آن مركب سوار مى شوى و "زوقائيل" آن را هدايت مى كند. در اين حال، هفتاد هزار فرشته با پرچمهاى تسبيح پيشاپيش تو راه مى سپارند. اندكى كه رفتى، هفتاد هزار حورالعين در حالى كه شادمانند و ديدارت را به يكديگر بشارت مى دهند، به استقبالت مى شتابند. به دست هر يك از حوريان منقلى از نور است كه بوى عود از آن بر مى خيزد. آنها در طرف راستت قرار گرفته، همراهت حركت مى كنند. هنگامى كه به همان اندازه از آرامگاهت دور شدى، "مريم" دختر عمران همراه هفتاد هزار حورالعين به استقبال مى آيد و بر تو سلام مى گويد. آنها سمت چپت قرار مى گيرند و همراهت حركت مى كنند. آنگاه مادرت "خديجه"، اولين زنى كه به خدا و رسول او ايمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته كه پرچمهاى تكبير در دست دارند، به استقبالت مى آيند. وقتى به جمع انسانها نزديك شدى، "حواء" با هفتاد هزار حورالعين به همراه " آسيه " دختر مزاحم نزدت مى آيد و با تو رهسپار مى شود. فاطمه جان! هنگامى كه به وسط جمعيت حاضر در قيامت مى رسى، كسى از زير عرش پروردگار به گونه اى كه تمام مردم صدايش را بشنوند، فرياد مى زند: چشمها را فرو پوشانيد و نظرها را پايين افكنيد تا صديقه ی فاطمه، دخت پيامبر صل الله علیه و آله و سلم و همراهانش عبور كنند
پس در آن هنگام هيچ كس جز ابراهيم خليل الرحمان علیه السلام و على بن ابى طالب علیه السلام به تو نگاه نمى كنند. سپس منبرى از نور برايت برقرار مى سازند كه هفت پله دارد و بين هر پله اى تا پله ديگر صف هايى از فرشتگان قرار گرفته اند كه در دستشان پرچمهاى نور است. همچنين در طرف چپ و راست منبر حورالعين صف مى كشند. آنگاه كه بر بالاى منبرقرار مى گيرى، جبرئيل علیه السلام مى آيد و مى گويد: اى فاطمه! آنچه مايلى از خدا بخواه!
روایت دوم: جابربن عبدالله انصارى نيز در حديثى از پيامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم اين حضور را از ابتدا همچون روایت اول توصيف مى كند و در ادامه میگوید: هنگامی که ندا می رسد نگاه خود فراسوى خويش گيريد و نظرها پايين افكنيد. اين فاطمه دختر محمّد صل الله علیه و آله و سلم است كه عبور ميكند، حتى پيامبران و انبيا و صديقين و شهدا همگى از ادب ديده فرو مى گيرند تا فاطمه سلام الله علیها عبور کرده و در مقابل عرش پروردگارش قرار ميگيرد. اولين در خواست فاطمه سلام الله علیها در روز قيامت، پس از عبور از برابر خلق، شكايت از ستمگران است. هنگامى كه فاطمه سلام الله علیها در مقابل عرش پروردگار قرار مى گيرد، خود را از مركب به زير انداخته، اظهار مى دارد:
الهى و سيدى، ميان من و كسى كه مرا آزرده و بر من ستم روا داشته، داورى كن خدايا! بين من و قاتل فرزندم، حكم كن
ادامه روایت اول: پيامبر اكرم صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: دخترم فاطمه سلام الله علیها در حالى كه پيراهن هاى خونين در دست دارد، وارد محشر مى شود. پايه اى از پايه هاى عرش را در دست مى گيرد و مى گويد: يا عدل يا جبار احكم بينى و بين قاتل ولدى اى خداى عادل و غالب، بين من و قاتل فرزندم داورى كن
به خداى كعبه سوگند، به شكايت دخترم رسيدگى مى شود و حكم الهى صادر مى گردد.
ادامه روایت دوم: دومين خواسته فاطمه زهرا سلام الله علیها در روز قيامت از خداوند چنين است: خدايا! حسن و حسين را به من بنمايان ..
در اين لحظه، امام حسن و امام حسين عليهم السلام به سوى فاطمه سلام الله علیها مى روند، در حالى كه از رگ هاى بريده حسين علیه السلام خون فوران مى كند.
ادامه روایت اول: پيامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم در ادامه مى فرمايند: هنگامى كه به فاطمه سلام الله علیها گفته مى شود وارد بهشت شو، مى گويد: هرگز وارد نمى شوم تا بدانم پس از من با فرزندانم چه كردند. به وى گفته مى شود: به وسط قيامت نگاه كن! پس بدان سمت مى نگرد و فرزندش حسين علیه السلام را مى بيند كه ايستاده و سر در بدن ندارد. فاطمه سلام الله علیها ناله و فرياد سر مى دهد و فرشتگان نيز (باديدن اين منظره) ناله و فرياد بر مى آورند.
روایت سوم: امام صادق علیه السلام مى فرمايند: حسين بن على علیه السلام در حالى كه سر مقدسش را در دست دارد، مى آيد. فاطمه سلام الله علیها با ديدن اين منظره ناله اى جانسوز سر مى دهد. در اين لحظه، هيچ فرشته ی مقرّب و پيامبر مرسل و بنده مؤمنى نيست مگر آنكه به حال او مى گريد. در اين موقعيت، خداوند به خشم آمده، به آتشى به نام "هبهب" - كه هزار سال در آن دميده شده تا سياه گشته و هيچ آسودگى در آن راه نمى يابد و هيچ اندوهى از آنجا بيرون نمى رود - دستور مى دهد: كشندگان حسين بن على علیه السلام را برگير و جمع كن! آتش به فرمان پروردگار عمل كرده، همه آنها را بر مى چيند ..
ادامه روایت دوم: سومين درخواست فاطمه زهرا سلام الله علیها در روز قيامت از پروردگار، شفاعت از دوستان و پيروان اهل بيت عليهم السلام است كه مورد قبول حق قرار مى گيرد و دوستان و پيروانش را مورد شفاعت قرار مى دهد.
روایت چهارم: مام باقر علیه السلام مى فرمايند: هنگامى كه فاطمه سلام الله علیها به در بهشت مى رسد، به پشت سرش مى نگرد. ندا مى رسد: اى دختر حبيب! اينك كه دستور داده ام به بهشت بروى، نگران چه هستى؟ فاطمه سلام الله علیها جواب مى دهد: اى پروردگار! دوست دارم در چنين روزى با پذيرش شفاعتم، مقام و منزلتم معلوم شود. پس ندا مى رسد: اى دختر حبيبم! برگرد و در مردم بنگر و هر كه در قلبش دوستى تو يا يكى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان. در روز قيامت بر پيشانى هر فردى، "مؤمن"يا "كافر" نوشته شده است. پس به يكى از محبان اهل بيت عليهم السلام - كه گناهانش زياد است - دستور داده مى شود به جهنم برده شود. در آن هنگام، فاطمه سلام الله علیها ميان دو چشمش را مى خواند كه نوشته شده است:
دوستدار اهل بيت پس به خدا عرضه مى دارد: الهى و سيدى! تو مرا فاطمه ناميدى و دوستان و فرزندانم را به وسيله من از آتش دور ساختى و وعده تو حق است و هرگز وعده ات را زير پا نمى نهى. ندا مى رسد: فاطمه! راست گفتى. من تو را فاطمه ناميدم و به وسيله تو، دوستان و پيروانت و دوستان فرزندانت و پيروانشان را از آتش دور گردانيدم. وعده من حق است و هرگز تخلف نمى كنم .اينكه مى بينى دستور دادم بنده ام را به دوزخ برند، بدين جهت بود كه درباره اش شفاعت كنی و شفاعتت را بپذيرم تا فرشتگان، پيامبران، رسولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهى يابند. حال بنگر، دست هر كه بر پيشانى اش "مؤمن" نوشته شده، بگير و به بهشت ببر. امام باقر علیه السلام می فرمایند: به خدا سوگند، فاطمه سلام الله علیها با شفاعت خود در آن روز، شيعيان و دوستانش را از ميان اهل محشر جدا مى سازد. چنانكه كبوتر، دانه ی خوب را از دانه ی بد جدا مى كند.
ادامه روایت اول: پيامبراكرم صل الله علیه و آله و سلم مى فرمايند: روز قيامت دخترم فاطمه سلام الله علیها در حالى كه لباسهاى اهدايى خداوند را كه با آب حيات آميخته شده، پوشيده، محشور مى شود و همه ی مردم از مشاهده اين كرامت تعجب مى كنند. آنگاه لباسى از لباسهاى بهشت بر وى پوشانده مى شود. بر هزار حله بهشتى براى او با خط سبز چنين نوشته شده است: دختر پيامبر را به بهترين شكل ممكن و كاملترين هيبت و تمامترين كرامت و بيشترين بهره وارد بهشت سازيد.
پس، فاطمه سلام الله علیها را به فرمان پروردگار در كمال عظمت و شكوه، در حالى كه پيرامونش هفتاد هزار كنيز قرار گرفته، به بهشت مى برند. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم خطاب به فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: هنگامى كه به در بهشت مى رسى، دوازده هزار حوريه - كه تاكنون به ملاقات كسى نرفته و نخواهند رفت - در حالى كه مشعل هاى نورانى به دست دارند و بر شترانى از نور - كه جهازهايشان از طلاى زرد و ياقوت سرخ و مهارهايشان از لؤلؤ و مرواريد درخشان است - سوارند، به استقبالت مى شتابند. پس وقتى داخل بهشت شدى، بهشتيان به يكديگر ورودت را بشارت خواهند داد و براى شيعيانت سفره هايى از گوهر (كنايه از غذاهاى بسيار خوب) - كه بر پايه هايى از نور برقرار ساخته اند - آماده مى سازند و در حالى كه هنوز ساير مردم گرفتار حسابرسى اند، آنان از غذاهاى بهشتى ميخورند ..
منابع: 1. کتاب " بحار الانوار ، جلد 43 ، صفحات 15 - 220 – 221 – 222 – 225 - 227 " از علامه مجلسی 2. کتاب " فاطمه الزهرا سلام الله علیها ، صفحه 74 " از علامه امینی 3. کتاب " امالی ، صفحه 16 " از شیخ صدوق 4. کتاب " مناقب علی ابن ابی طالب علیه السلام ، صفحه 63 " از ابن مغازلی 5. کتاب " تفسیر فرات کوفی ، صفحه 114 " از فرات بن ابراهيم بن فرات كوفي 6. کتاب " ذخائر العقبی ، صفحه 48 " از محب الدین طبری
نوشته شده در تاريخ 20 خرداد 1387 |