احادیثي از  امام سجّاد  علیه السلام

َثلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ مِنَ الْمُؤمِنينَ كانَ في كَنَفِ اللّهِ، وَأظَلَّهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ في ظِلِّ عَرْشِهِ، وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْيَوْمِ الاْكْبَرِ:

مَنْ أَعْطى النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، ورَجُلٌ لَمْ يَقْدِمْ يَداً وَرِجْلاً حَتّى يَعْلَمَ أَنَّهُ فى طاعَةِ اللّهِ قَدِمَها أَوْ فى مَعْصِيَتِهِ، وَرَجُلٌ لَمْ يَعِبْ أخاهُ بِعَيْب حَتّى يَتْرُكَ ذلكَ الْعِيْبَ مِنْ نَفْسِهِ.

 سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى ها و شدايد صحراى محشر در امان است:

اوّل آن كه در كارگشائى و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد. دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتى بينديشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد يا هر سخنى را كه مى خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودى خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او مى باشد. سوّم قبل از عيب جوئى و بازگوئى عيب ديگران، سعى كند عيب هاى خود را برطرف نمايد.

 

ثَلاثٌ مُنْجِياتٌ لِلْمُؤْمِن:

كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغْتِيابِهِمْ، وَ إشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما يَنْفَعُهُ لاِخِرَتِهِ وَ دُنْياهُ، وَ طُولُ الْبُكاءِ عَلى خَطيئَتِهِ.

سه چيز موجب نجات انسان خواهد بود:

بازداشت زبان از بدگوئى و غيبت مردم، خود را مشغول به كارهائى كردن كه براى آخرت و دنيايش مفيد باشد، و هميشه بر خطاها و اشتباهات خود گريان و ناراحت باشد.

 

أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِيَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راض:

وِقاءٌ لِلّهِ بِما يَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاس، وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ الاْسْتحْياء مِنْ كُلِّ قَبِيح عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ.

هركس داراى چهار خصلت باشد، ايمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتى خداوند را ملاقات مى كند كه از او راضى و خوشنود است:

خصلت خود نگهدارى و تقواى الهى به طورى كه بتواند بدون توقّع و چشم داشتى، نسبت به مردم خدمت نمايد؛ راست گوئى و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگى ؛حيا و پاكدامنى نسبت به تمام زشتى هاى شرعى و عرفى؛ خوش اخلاقى و خوش برخوردى با اهل و عيال خود.

 

يَا ابْنَ آدَم، إنَّكَ لا تَزالُ بَخَيْر ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَما كانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ هَمِّكَ، وَما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعاراً.

اى فرزند آدم! تا آن زمانى كه در درون خود واعظ و نصيحت كننده اى دلسوز داشته باشى، و در تمام امور بررسى و محاسبه كارهايت را اهميّت دهى، و در تمام حالات ـ از عذاب الهى ـ ترس و خوف داشته باشى، در خير و سعادت خواهى بود.

 

وَ أمّا حَقُّ بَطْنِكَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعاءً لِقَليل مِنَ الْحَرامِ وَ لا لِكَثير، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِى الْحَلالِ.

حقّى كه شكم بر تو دارد اين است كه آن را ظرف چيزهاى حرام ـ چه كم و چه زياد ـ قرار ندهى و بلكه در چيزهاى حلال هم صرفه جوئى كنى و به مقدار نياز استفاده نمائى.

 

مَنِ اشْتاقَ إلى الْجَنَّةِ سارَعَ إلى الْحَسَناتِ وَسَلاعَنِ الشَّهَواتِ، وَمَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إلى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَراجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ.

كسى كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهاى نيك، سرعت مى نمايد و شهوات را زير پا مى گذارد؛ و هركس از آتش قيامت هراسناك باشد به درگاه خداوند توبه مى كند و از گناهان و كاهاى زشت دورى مى جويد.

 

طَلَبُ الْحَوائِجِ إلىَ النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَياةِ وَمَذْهَبَةٌ لِلْحَياءِ، وَاسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَهُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَقِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَى الْحاضِر.

دست نياز به سوى مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خوارى در زندگى و در معاشرت خواهد بود، و نيز موجب از بين رفتن حياء و ناچيز شدن شخصيت خواهد گشت به طورى كه هميشه احساس نياز و تنگ دستى نمايد، و هرچه كمتر به مردم رو بيندازد و كمتر درخواست كمك نمايد بيشتر احساس خودكفائى و بى نيازى خواهد داشت.

 

 اَلْخَيْرُ كُلُّهُ صِيانَةُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ.

سعادت و خوشبختى انسان در حفظ و كنترل اعضاء و جوارح خود از هرگونه كار زشت و خلاف است.

 

سادَةُ النّاسِ فى الدُّنْيا الأَسْخِياء، وَ سادَةُ الناسِ في الآخِرَةِ الاْتْقياءِ.

در اين دنيا سرور مرد، سخاوتمندان هستند،ولى در قيامت سيّد و سرور مردم، پرهيزكاران خواهند بود.

 

مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَوَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَكِ يَوْمَ الْقِيامَةِ.

هركس براى رضا و خوشنودى خداوند ازدواج نمايد و با خويشان خود صله رحم نمايد، خداوند او را در قيامت مفتخر و سربلند مى گرداند.

 

مَنْ زارَ أخاهُ فى اللّهِ طَلَباً لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَيَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَك، وَهَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْف ألاطِبْتَ وَطابَتْ لَكَ الْجَنَّةُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَةُ.

هركس به ديدار دوست و برادر خود برود و براى رضاى خداوند او را زيارت نمايد به اميد آن كه به وعده هاى الهى برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشايعت خواهند كرد، همچنين مورد خطاب قرار مى گيرد كه از آلودگى ها پاك شدى و بهشت گوارايت باد، پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند مورد رحمت قرار خواهد گرفت.

 

إنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمينِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلى يَسارِكَ فَاعْتَذَرَ إلَيْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.

چنانچه شخصى تو را بدگويى كند، و سپس برگردد و پوزش طلبد، عذرخواهى و پوزش او را پذيرا باش.

 

عَجِبْتُ لِمَنْ يَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَيْفَ لايَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.

تعجّب دارم از كسى كه نسبت به تشخيص خوب و بد خوراكش اهتمام مي ورزد كه مبادا ضررى به او برسد، چگونه نسبت به گناهان و ديگر كارهايش اهميّت نمى دهد، و نسبت به مفاسد دنيائى، آخرتى روحى، فكرى، اخلاقى و... بى تفاوت است.

 

 مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً مِنْ جُوع أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَمَنْ سَقى مُؤْمِناً مِنْ ظَمَأ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحيقِ الْمَخْتُومِ، وَمَنْ كَسا مُؤْمِناً كَساهُ اللّهُ مِنَ الثّيابِ الْخُضْرِ.

هركس مؤمن گرسنه اى را طعام دهد خداوند او را از ميوه هاى بهشت اطعام مى نمايد، و هر كه تشنه اى را آب دهد خداوند از چشمه گواراى بهشتى سيرابش مى گرداند، و هركس برهنه اى را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتى ـ كه بهترين نوع و رنگ مى باشد ـ خواهد پوشاند.

 

إنَّ دينَ اللّهِ لايُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَالاْراءِ الْباطِلَةِ، وَالْمَقاييسِ الْفاسِدَةِ، وَلايُصابُ إلاّ بِالتَّسْليمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدى بِنا هُدِىَ، وَمَنْ دانَ بِالْقِياسِ وَالرَّأْىِ هَلَكَ.

به وسيله عقل ناقص و نظريه هاى باطل، و مقايسات فاسد و بى اساس نمى توان احكام و مسائل دين را به دست آورد ، بنابراين تنها وسيله رسيدن به احكام واقعى دين، تسليم محض مى باشد، پس هركس در مقابل ما اهل بيت تسليم باشد از هر انحرافى در امان است و هر كه به وسيله ما هدايت يابد خوشبخت خواهد بود، و شخصى كه با قياس و نظريات شخصى خود بخواهد دين اسلام را دريابد، هلاك مى گردد.

 

الدُّنْيا سِنَةٌ، وَالاْخِرَةُ يَقْظَةٌ، وَنَحْنُ بَيْنَهُما أضْغاثُ أحْلامِ.

دنيا همچون نيمه خواب (چُرت( است و آخرت بيدارى مى باشد و ما در اين ميان رهگذر، بين خواب و بيدارى به سر مى بريم.

 

مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ أنْ يَكُونَ مَتْجَرُهُ فى بِلادِهِ، وَيَكُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحينَ، وَتَكُونَ لَهُ أوْلادٌ يَسْتَعينُ بِهِمْ.

از سعادت مرد آن است كه در شهر خود كسب و تجارت نمايد و شريكان و مشتريانش افرادى صالح و نيكوكار باشند، و نيز داراى فرزندانى باشد كه كمك حال او باشند.

 

آياتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، كُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَيَنْبَغى لَكَ أنْ تَنْظُرَ مَا فيِهَا.

هر آيه اى از قرآن، خزينه اى از علوم خداوند متعال است، پس هر آيه را كه مشغول خواندن مى شوى، در آن دقّت كن كه چه مى يابى.

 

مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَكَّة لَمْ يَمُتْ حَتّى يَرى رَسُولَ اللّهصل الله علیه و آله و سلمِ ، وَيَرَى مَنْزِلَهُ فى الْجَنَّةِ.

هر كه قرآن را در مكّه مكرّمه ختم كند، نمى ميرد مگر آن كه حضرت رسول اللّه صل الله علیه و آله و سلم و نيز جايگاه خود را در بهشت رؤيت مى نمايد.

 

يا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ يَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَعَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِكَ يَجِبُ عَلَيْكُمْ تُشارِكُوهُمْ فى الاْجْرِ.

شماهائى كه به مكّه نرفته ايد و در مراسم حجّ شركت نكرده ايد، بشارت باد شما ها را به آن حاجيانى كه بر مى گردند، با آن ها ـ ديدار و ـ مصافحه كنيد تا در پاداش و ثواب حجّ آن ها شريك باشيد.

 

الرِّضا بِمَكْرُوهِ الْقَضاءِ، مِنْ أعْلى دَرَجاتِ الْيَقينِ.

شادمانى و راضى بودن به سخت ترين مقدّرات الهى از عالى ترين مراتب ايمان و يقين خواهد بود.

ما مِنْ جُرْعَة أَحَبُّ إلى اللّهِ مِنْ جُرْعَتَيْنِ:

جُرْعَةُ غَيْظ رَدَّها مُؤْمِنٌ بِحِلْم، أَوْ جُرْعَةُ مُصيبَة رَدَّها مُؤْمِنٌ بِصَبْر.

نزد خداوند متعال حالتى محبوب تر از يكى از اين دو حالت نيست:

حالت غضب و غيظى كه مؤمن با بردبارى و حلم از آن بگذرد و ديگرى حالت بلا و مصيبتى كه مؤمن آن را با شكيبائى و صبر بگذراند.

 

مَنْ رَمَى النّاسَ بِما فيهِمْ رَمَوْهُ بِما لَيْسَ فيِهِ.

هركس مردم را عيب جوئى كند و عيوب آنان را بازگو نمايد و سرزنش كند، ديگران او را متهّم به غير واقعيّات مى كنند.

 

مُجالَسَةُ الصَّالِحيِنَ داعِيَةٌ إلى الصَّلاحِ، وَ أَدَبُ الْعُلَماءِ زِيادَةٌ فِى الْعَقْل.

همنشينى با صالحان، انسان را به سوى صلاح و خير مى كشاند، و معاشرت و هم صحبت شدن با علماء، سبب افزايش شعور و بينش مى باشد.

 

إنَّ اللّهَ يُحِبُّ كُلَّ قَلْب حَزين، وَ يُحِبُّ كُلَّ عَبْد شَكُور.

همانا خداوند مهربان دوست دارد هر قلب حزين و غمگينى را (كه در فكر نجات و سعادت خود باشد)، و نيز هر بنده شكرگذارى را دوست دارد.

 

إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَم يَشْرُفُ عَلى جَميعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباح فَيَقُولُ: كَيْفَ أصْبَحْتُمْ؟

فَيَقُولُونَ: بِخَيْر إنْ تَرَكْتَنا، إنَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِكَ.

هر روز صبحگاهان زبان انسان بر تمام اعضاء و جوارحش وارد مى شود و مى گويد: چگونه ايد؟ و در چه وضعيّتى هستيد؟

جواب دهند: اگر تو ما را رها كنى خوب و آسوده هستيم، چون كه ما به وسيله تو مورد ثواب و عقاب قرار مى گيريم.

 

ما تَعِبَ أوْلِياءُ اللّهُ فِى الدُّنْيا لِلدُّنْيا، بَلْ تَعِبُوا فِى الدُّنْيا لِلاْخِرَةِ .

دوستان و اولياء خدا در فعاليّت هاى دنيوى، خود را براى دنيا به زحمت نمى اندازند ، و خود را خسته نمى كنند بلكه براى آخرت زحمت مى كِشند.

 

لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْبِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.

چنانچه مردم منافع و فضايل تحصيل علوم را مى دانستند هر آينه آن را تحصيل مى كردند گر چه با ريخته شدن و يا فرو رفتن زير آب ها در گرداب هاى خطرناك باشد.

 

لَوِ اجْتَمَعَ أهْلُ السّماءِ وَ الاْرْضِ أنْ يَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْ يَقْدِرُوا.

چنانچه تمامى اهل آسمان و زمين گِرد هم آيند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصيف و تعريف كنند، قادر نخواهند بود.

 

ما مِنْ شَيْىء أحبُّ إلى اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْن وَفَرْج، وَما شَيْىءٌ أَحَبُّ إلى اللّهِ مِنْ أنْ يُسْألَ.

بعد از معرفت به خداوند چيزى محبوب تر از دور نگه داشتن شكم و عورت ـ از آلودگى ها و هوسرانى ها و گناهان ـ نيست، و نيز محبوبترين كارها نزد خداوند مناجات و درخواست نيازمنديها به درگاهش مى باشد.

 

إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ.

با فضيلت ترين و مهمترين مجاهدت ها، عفيف نگه داشتن شكم و عورت است ـ از چيزهاى حرام و شبهه ناك ـ .

 

إبْنَ آدَم إنَّكَ مَيِّتٌ وَمَبْعُوثٌ وَمَوْقُوفٌ بَيْنَ يَدَىِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْؤُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ جَواباً.

اى فرزند آدم! (اى انسان!) تو خواهى مُرد و سپس محشور مى شوى و در پيشگاه خداوند متعال جهت سؤال و جواب احضار خواهى شد، پس جوابى (قانع كننده و صحيح در مقابل سؤال ها) مهيّا و آماده كن.

 

نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِى وَجْهِ أخِيهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَالْمَحَبَّةِ لَهُ عِبادَة.

نظر كردن مؤمن به صورت برادر مؤمنش از روى علاقه و محبّت عبادت است.

 

إيّاكَ وَمُصاحَبَةُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُكَ بِأكْلَة أَوْ أقَلّ مِنْ ذلِكَ وَإيّاكَ وَمُصاحَبَةُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّى وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فى كِتابِ اللّه.

بر حذر باش از دوستى و همراهى با فاسق، چون كه او به يك لقمه نان و چه بسا كمتر از آن هم، تو را مى فروشد ، و مواظب باش از دوستى و صحبت كردن با كسى كه قاطع صله رحم مى باشد چون كه او را در كتاب خدا ملعون يافتم.

 

أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعات:

السّاعَةُ الَّتى يُعايِنُ فيها مَلَكَ الْمَوْتِ، وَالسّاعَةُ الَّتى يَقُومُ فيها مِنْ قَبْرِهِ، وَالسَّاعَةُ الَّتى يَقِفُ فيها بَيْنَ يَدَيِ الله تَبارَكَ وَتَعالى، فَإمّا الْجَنَّةُ وَإمّا إلَى النّار.

مشكل ترين و سخت ترين لحظات و ساعات دوران ها براى انسان، سه مرحله است:

آن موقعى كه عزرائيل بر بالين انسان وارد مى شود و مى خواهد جان او را برگيرد،آن هنگامى كه از درون قبر زنده مى شود و در صحراى محشر به پا مى خيزد، آن زمانى كه در پيشگاه خداوند متعال ـ جهت حساب و كتاب و بررسى اعمال ـ قرار مى گيرد و نمى داند راهى بهشت و نعمت هاى جاويد مى شود و يا راهى دوزخ و عذاب دردناك خواهد شد.

 

إذا قامَ قائِمُنا أذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شيعَتِنا الْعاهَةَ، وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ كُزُبُرِ الْحَديدِ، وَجَعَلَ قُوَّةَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أرْبَعينَ رَجُلاً.

هنگامى كه قائم ما ( حضرت حجّتعجل الله تعالی فرجه الشریف) قيام و خروج نمايد خداوند بلا و آفت را از شيعيان و پيروان ما بر مى دارد و دل هاى ايشان را همانند قطعه آهن محكم مى نمايد، و نيرو و قوّت هر يك از ايشان به مقدار نيروى چهل نفر ديگران خواهد شد.

 

عَجَباً كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَتَرَكَ دارَ الْبقاء.

بسيار عجيب است از كسانى كه براى اين دنياى زودگذر و فانى كار مى كنند و خونِ دل مى خورند ولى آخرت را كه باقى و ابدى است رها و فراموش كرده اند.

 

رَأْيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِى قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِى أيْدِى النّاسِ.

تمام خيرات و خوبى هاى دنيا و آخرت را در چشم پوشى و قطع طَمَع از زندگى و اموال ديگران مى بينم (يعنى قناعت داشتن).

 

مَنْ لَمْ يَكُنْ عَقْلُهُ أكْمَلَ ما فيهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ أيْسَرِ ما فيهِ.

كسى كه بينش و عقل خود را به كمال نرساند ـ و در رُكود ِفكرى و فرهنگى بسر برد ـ به سادگى در هلاكت و گمراهى و سقوط قرار خواهد گرفت.

 

إنَّ الْمَعْرِفَةَ، وَكَمالَ دينِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فيما لايُغْنيهِ، وَقِلَّةُ ريائِهِ، وَحِلْمُهُ، وَصَبْرُهُ، وَحُسْنُ خُلْقِهِ .

همانا معرفت و كمال دين مسلمان در گروی رها كردن سخنان و حرف هائى است كه به حال او ـ و ديگران ـ سودى ندارد . همچنين از ريا و خودنمائى دورى جستن، و در برابر مشكلات زندگى بردبار و شكيبا بودن، و نيز داراى اخلاق پسنديده و نيك سيرت بودن است.

 

  نوشته شده در 1 اسفند 1385

  « صفحه قبل                                               صفحه اصلی                                              صفحه بعد »