احادیثي از  امام حسن مجتبي علیه السلام

يَا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللّهِ تَكُنْ عابِداً، وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَكَ تَكُنْ غَنِيّاً، وَ أحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَكَ تَكُنْ مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ يُصاحِبُوكَ بِهِ تَكُنْ عَدْلاً.

اى فرزند آدم! نسبت به محرّمات الهى عفيف و پاكدامن باش تا عابد و بنده خدا باشى، راضى باش بر آنچه كه خداوند سبحان برايت تقسيم و مقدّر نموده است تا هميشه غنى و بى نياز باشى، نسبت به همسايگان و همنشينان خود نيكى و احسان نما تا مسلمان محسوب شوى، با افراد(مختلف) آنچنان بر خورد كن كه انتظار دارى ديگران همانگونه با تو بر خورد نمايند.

 

وَ نَحْنُ رَيْحانَتا رَسُولِ اللّهِ، وَ سَيِّدا شَبابِ أهْلِ الْجَنّةِ، فَلَعَنَ اللّهُ مَنْ يَتَقَدَّمُ، اَوْ يُقَدِّمُ عَلَيْنا اَحَداً.

و ما دو نفر ]يعنى امام حسن مجتبيعليه السلام و برادرش امام حسينعليه السلام[ ريحانه رسول اللّهصل الله عليه و آله و سلم، و دو سرور جوانان اهل بهشت هستيم، پس خدا لعنت كند كسى را كه بر ما پيشقدم شود، يا ديگرى را بر ما مقدّم دارد.

 

وَ إنّ حُبَّنا لَيُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنى آدَم، كَما يُساقِطُ الرّيحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ.

همانا محبّت و دوستى با ما ]اهل بيت رسول اللّهصل الله عليه و آله و سلم[ سبب ريزش گناهان ]از نامه اعمال[ مى شود، همان طورى كه وزش باد برگ درختان را مى ريزد.

 

لَقَدْ فارَقَكُمْ رَجُلٌ بِالاْمْسِ لَمْ يَسبِقْهُ الاْوَّلُونَ، وَ لا يُدْرِكُهُ أَلاْخِرُونَ.

شخصى از ميان شماها رفت كه در گذشته مانند او نيامده است، و كسى در آينده نمى تواند هم تراز او قرار گيرد.

 

مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ كانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُجابَةٌ، إمّا مُعَجَّلةٌ وَإمّا مُؤجَلَّةٌ.

كسى كه قرآن را] با دقّت[ قرائت نمايد در پايان آن ]اگر مصلحت باشد[ دعايش سريع مستجاب خواهد شد، ]و اگر مصلحت نباشد[ در آينده مستجاب مى گردد.

 

إنّ هذَا الْقُرْآنَ فيهِ مَصابيحُ النُّورِ وَشِفاءُ الصُّدُورِ.

همانا در اين قرآن چراغ هاى هدايت به سوى نور و سعادت موجود است و شفاى سينه ها است. 

 

مَنَ صَلّى، فَجَلَسَ فى مُصَلاّه إلى طُلُوعِ الشّمسِ كانَ لَهُ سَتْراً مِنَ النّارِ.

هر كه نماز (صبح) را بخواند، و در جايگاه خود بنشيند تا خورشيد طلوع كند برايش پوششى از آتش خواهد بود. 

 

إنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْماراً لِخَلْقِهِ، فَيَسْتَبِقُونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إِلى مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا وَ قَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.

خداوند متعال ماه رمضان را براى بندگان خود ميدان مسابقه قرار داد، پس عدّه اى در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودى الهى از يكديگر سبقت خواهند گرفت، و گروهى از روى بى توجّهى و سهل انگارى خسارت و ضرر مى نمايند.

 

مَنْ أدامَ الاْخْتِلافَ إلَى الْمَسْجِدِ أصابَ إحْدى ثَمان:آيَةً مُحْكَمَةً،أَخاً مُسْتَفاداً، وَعِلْماً مُسْتَطْرَفاً، وَرَحْمَةً مُنْتَظِرَةً، وَكَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدى، اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ الرَّدى، وَ تَرْكَ الذُّنُوبِ حَياءً اَوْ خَشْيَةً.

هركس جايگاه ]عبادات[ خود را در مسجد قرار دهد يكى از هشت فايده شاملش مى گردد:برهان و نشانه اى ]براى معرفت[، دوست و برادرى سودمند، دانش واطلاعاتى جامع، رحمت و محبّت عمومى، سخن و مطلبى كه او را هدايتگر باشد، ]توفيق اجبارى[ در ترك گناه به جهت شرم از مردم و يا به جهت ترس از عِقاب. 

 

مَنْ أكْثَرَ مُجالِسَة الْعُلَماءِ أطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّيادَةِ فى نَفْسِهِ، وَكانَتْ لَهُ وَلايَةٌ لِما يَعْلَمُ وَ إفادَةٌ لِما تَعَلَّمَ.

هر كه با علماء بسيار مجالست نمايد سخنش و بيانش در بيان حقايق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و انديشه اش باز و توسعه مى يابد، و بر معلوماتش افزوده مى گردد، و به سادگى مى تواند ديگران را هدايت نمايد. 

 

تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ، فَإنْ لَمْ تَسْتَطيعُوا حِفْظَهُ فَاكْتُبُوهُ وَ ضَعُوهُ فى بُيُوتِكُمْ.

علم و دانش را ]از هر طريقى[ فرا گيريد، و چنانچه نتوانستيد آن را در حافظه خود نگه داريد ثبت كنيد و بنويسيد و در منازل خود در جاى مطمئن قرار دهيد 

 

مَنْ عَرَفَ اللّهَ أحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْيا زَهِدَ فيها.

هركس خدا را بشناسد ]در عمل و گفتار[ او را دوست دارد، و كسى كه دنيا را بشناسد آن را رها خواهد كرد. 

 

هَلاكُ الْمَرْءِ فى ثَلاث:

اَلْكِبْرُ، وَالْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ .

فَالْكِبْرُ هَلاكُ الدّينِ، وَبِهِ لُعِنَ إبْليسُ وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ وَالْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابيلُ هابيلَ.

هلاكت و نابودى دين و ايمان هر شخص در سه چيز است:

تكبّر، حرص، حسد.

تكبّر سبب نابودى دين و ايمان شخص مى باشد، و به وسيله تكبّر شيطان ]با آن همه عبادت[ ملعون گرديد.حرص و طمع دشمن شخصيّت انسان است، همان طورى كه حضرت آدمعليه السلام به وسيله آن از بهشت خارج شد.حسد سبب همه خلاف ها و زشتى ها است، و به همان جهت قابيل برادر خود هابيل را به قتل رساند. 

 

بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ أرْبَعُ أصابِع، ما رَأَيْتَ بَعَيْنِكَ فَهُوَ الْحَقُّ وَقَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَيْكَ باطِلاً كَثيراً.

بين حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است، آنچه را كه با چشم خود ببينى حقّ است، و آنچه را شنيدى يا آن كه برايت نقل كنند چه بسا باطل باشد.

 

ألْعارُ أهْوَنُ مِنَ النّارِ.

سرزنش و ننگ شمردن مردم انسان را آسان تر است از معصيت و گناهى كه موجب آتش جهنّم شود.

 

إذا لَقى أحَدُكُمْ أخاهُ فَلْيُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ.

وقتى انسان برادر مؤمن ]و دوست[ خود را ملاقات نمود، بايد پيشانى و سجده گاه او را ببوسد.

 

إنَّ اللّهَ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَلَيْسَ بِتارِكِكُمْ سُدًى كَتَبَ آجالَكُمْ وَقَسَّمَ بَيْنَكُمْ مَعائِشَكُمْ  لِيَعْرِفَ كُلُّ ذى لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ وأنَّ ماقَدَرَ لَهُ أصابَهُ وَما صُرِفَ عَنْهُ فَلَنْ يُصيبَهُ مَنْ عَبَدَ اللّهَ، عبَّدَ اللّهُ لَهُ كُلَّ شَىْء.

خداوند شما انسان ها را بيهوده و بدون غرض نيافريده و شما را آزاد رها نكرده است. لحظات آخر عمر هر يك معيّن و ثبت مى باشد. نيازمندى ها و روزى هر كسي سهميّه بندى و تقسيم شده است تا آنكه موقعيّت و منزلت شعور و درك اشخاص شناخته گردد. هر كسى كه خداوند را عبادت و اطاعت كند، خداى متعال همه چيزها را مطيع او گرداند.

 

لِبَعْضِ وُلْدِهِ:

يا بُنَيَّ! لا تُواخِ أحَداً حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ، فَإذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخِبْرَةَ، وَ رَضيتَ الْعِشْرَةَ، فَآخِهِ عَلى إقالَةِ الْعَثْرَةِ، وَ الْمُواساةِ فىِ الْعُسْرَةِ.

اى پسرم! با كسى دوستى و برادرى بر قرار نكن مگر آن كه او را از هر جهت بشناسى و مورد اطمينان باشد، پس هنگامى كه چنين فردى را يافتى در همه امور با او باش. 

 

عَنِ الْبُخْلِ؟

فَقالَ: هُوَ أنْ يَرىَ الرَّجُلُ ما أنْفَقَهُ تَلَفاً، وَما أمْسَكَهُ شَرَفاً.

از حضرت پيرامون بُخل سؤال شد؟

در جواب فرمود: معناى آن چنين است كه انسان آنچه را به ديگرى كمك و انفاق كند فكر نمايد كه از دست داده و تلف شده است و آنچه را ذخيره كرده و نگهداشته است خيال كند برايش باقى مى ماند و موجب شخصيّت و شرافت او خواهد بود.

 

تَرْكُ الزِّنا، وَكَنْسُ الْفِناء، وَغَسْلُ الاْناء مَجْلَبَةٌ لِلْغِناء.

انجام ندادن زنا، جاروب و نظافت كردن راهرو و درب منزل، و شستن ظروف سبب رفاه و بى نيازى مى گردد. 

 

السِّياسَةُ أنْ تَرْعى حُقُوقَ اللّهِ، وَحُقُوقَ الاْحْياءِ، وَحُقُوقَ الاْمْواتِ.

(مفهوم و معناى) سياست آن است كه حقوق خداوند، و حقوق موجودات زنده، و حقوق مردگان را رعايت كنى.

  نوشته شده در 1 اسفند 1385

  « صفحه قبل                                               صفحه اصلی                                               صفحه بعد »