حضرت هود  عليه السلام

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

مقدمه

همه تاريخ نويسان، اعراب را از جنبه قدمتِ تاريخى به سه طبقه تقسيم كرده ‏اند :

1. عرب بائده       2. عرب عاربه             3. عرب مستعربه

 

عرب بائده ، اقوام بسيار زيادى بودند از جمله "عاد" و "ثمود".

قوم "عاد" از نسل "عاد بن عوص بن ارم" بود و قوم "ثمود" از نسل "ثمود بن جاثر بن ارم" و "ارم" ، پسر ِ"سام بن نوح" [نوّه پسرى نوح‏] محسوب مى ‏شوند.

به دليل اينكه آنها منقرض گشته و به هلاكت رسيده ‏اند و كسى از آنان باقى نمانده، آنها را "بائده"ناميده ‏اند، همان گونه كه "عاد" و "ثمود" را "عاربه" گفته ‏اند، چون به خُلق و خوى اعراب درآمدند.

 

قوم "عاد"

مورّخان، قوم "عاد" را دو طبقه دانسته ‏اند: "عاد اول" و "عاد دوم".

"عاد اول"، از حيث نيرو و قدرت، از بزرگ‏ترين امّت ‏ها به شمار آمده و از طوايفى افزون بر هزار قبيله تشكيل يافته ‏بود. قرآن به ماجراى آنها اين‏گونه اشاره مى ‏كند:

وَ أَنَّهُ أَهْلَكَ عادَاً الأُولى‏ (50) وَثَمُودَاْ فَما أَبْقى (51)

خداوند، عاد ِاول را هلاك ساخت(50) و از ثمود كسى را باقى نگذاشت(51)

سوره مباركه نجم؛ آيات 50 و 51

 

خداى سُبحان، براى قوم "عاد" پيامبرى از خودشان برانگيخت به نام "هود" كه از جنبه نَسَب به "عبدالله بن رباح بن خلود بن عاد بن عوص بن ارم" مى ‏رسيد و "خلود"، نام يكى از قبايل "عاد" بود كه برخى از تاريخ نگاران آنها را يازده قبيله دانسته‏ اند.

هم‏چنان كه خداوند، حضرت صالحعليه السلام را از ميان قوم "ثمود" برانگيخت كه از نسل "صالح بن عبيد بن اسف بن ماسخ بن عبيد بن خادر بن ثمود بن جاثر بن ارم" است.

 

محل سكونت عاد و خدايان آنها

از قرآن مى ‏توان استناده كرد كه محل سكونت "عاد" در أحقاف بوده است. خداى متعال فرموده است:

وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتْ النُّذُرُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيم (21)

(سرگذشت هود) برادر قوم عاد را ياد كن، آن زمان كه قومش را در سرزمين ِ"احقاف" بيم داد در حالى كه پيامبران زيادى قبل از او در گذشته‏ هاى دور و نزديك آمده بودند كه: جز خداى يگانه را نپرستيد! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزى بزرگ مى ‏ترسم(21)

سوره مباركه أحقاف؛ آيه 21

 

سرزمین أحقاف

أحقاف در لغت جمع حِقْف، به معناى "شن و ماسه" است و در قرآن كريم به عنوان نام ِ سرزميني نام برده شده است، اما جاى آن را مشخص نكرده است. مورّخان براين عقيده ‏اند كه اين سرزمين بين يمن و عمان تا حضرموت و شِحر (منطقه‏ اى در ساحل اقيانوس هند از سمت يمن) بوده است.

 

سرزمين اِرم

قوم "عاد" شهرى را به نام "ارم" بنا نهاد و اين همان است كه در قرآن از آن ياد شده است:

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ (6) إِرَمَ ذاتِ العِمادِ (7)

آيا نديدى پروردگارت با قوم "عاد" چه كرد؟ (6) و با آن شهر "ارم‏" باعظمت(7)

سوره مباركه فجر؛ آيات 6 و 7

 

باستان ‏شناسان با حفّارى ‏هاى زيادى كه انجام داده ‏اند، براين اعتقادند كه "ارم" همان كوه "رُم" است كه در حد فاصل 25 مايلى شرق ِخليج عَقَبه واقع شده و در كنار اين كوه ، آثارى از زمانهاى گذشته و دور يافت شده است. طبق نقل واقعه ‏نگاران در كتاب تاريخ طبري جلد يكم ، قوم عاد سه‏ نوع بُت را به نام‏ هاى : صداء، صمود و هباء مى ‏پرستيدند.

قوم هود: دعوت به حق

هود عليه السلام قوم خود را به پرستش خداى يگانه و ترك بت ‏پرستى دعوت كرد؛ زيرا آن را تنها راه رهايى از عذاب قيامت مى ‏دانست:

وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إلهٍ غَيْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ (65)

و به سوى قوم عاد برادرشان هود را فرستاديم. وى گفت: اى قوم، خدا را بپرستيد و معبودى جز او نداريد، آيا پرهيزكار خواهيد شد(65)

سوره مباركه اعراف، آيه 65

 

وَاذكُرْ أَخا عادٍ إِذ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأَحْقافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلّا تَعْبُدُوا إِلّا اللَّهَ إِنِّى أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (21)

برادرت هود، پيامبر "عاد" را ياد كن كه قوم خود را در سرزمين أحقاف از كيفر خدا بيم داد و قبل و بعد از او نيز بيم دهندگانى بوده ‏اند.

او به قومش گفت: جز خدا را پرستش نكنيد، چرا كه من از عذاب روز قيامت بر شما بيمناكم (21)

سوره مباركه أحقاف؛ آيه 21

 

به ‏علاوه، قوم عاد، بُت ‏ها را شريكان خدا مى ‏دانستند كه در پيشگاه وى از آنها شفاعت كنند و هود عليه السلام بدان‏ها فرمود: "شما دروغ مى ‏گوييد، جز خداى يگانه كسى سزاوار پرستش نيست".

وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُون (50)

و برادرشان هود را به سوى قوم(عاد) فرستاديم. وى گفت: اى قوم، خدا را پرستش نماييد و شما معبودى غير از او نداريد

[آنچه مى ‏گوييد] دروغ و ناصواب است (50)

سوره مباركه هود؛ آيه 50

 

اين دعوت تا چه اندازه در قوم "عاد" مؤثر واقع شد؟

 آنان هودعليه السلام را تحقير كرده و او را بى ‏مقدار شمردند و نسبت نادانى و سبك مغزى و دروغ به وى دادند، ولى هود عليه السلام با تأكيد بر اينكه فرستاده ي خداى جهانيان است و جز خيرخواهى آنان منظورى ندارد، اين نسبت‏ هاى ناروا را از خود نفى كرد:

 

قالَ المَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراكَ فِى سَفاهَةٍ وَإِنّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الكاذِبِينَ (66) قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِى سَفاهَةٌ

وَلكِنِّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ العالَمِينَ (67) اُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ (68)

آن گروه از قوم او كه كفر ورزيدند بدو گفتند: تو به نظر ما فردى نادان و دروغگو هستى(66) او گفت: اى قوم، من نادان نيستم،

بلكه فرستاده ‏اى از سوى خداى جهانيانم(67) دستورات پروردگارم را به شما مى ‏رسانم و برايتان فردى خيرخواه و درستكارم(68)

سوره مباركه أعراف؛ آيات 66 تا 68

 

 

يادآورى نعمت‏ هاى خدا

هود عليه السلام دعوت خويش را پى گرفت و با يادآورى نعمت‏ هاى خدا براى قوم خود، سعى كرد آنها را قانع ساخته و به راه راست باز گرداند؛ از اين رو فرمود:" آيا براى شما شگفت‏ آور است كه خداوند شما را با زبان فردى از ميان خودتان ارشاد و راهنمايى كند تا شما را از عاقبتِ نافرجامى كه در اثر گمراهى ‏تان در انتظار شماست، برحذر دارد؟ آيا به ياد نمى ‏آوريد كه خداوند پس از قوم نوح كه در اثر گناهانشان به هلاكت رسيدند، شما را وارثان زمين قرار داد و به شما نيروى جسمى بخشيد و حاكميت و قدرت داد. شما بايد خدا را بر اين نعمت شكر و سپاس گفته و بدو ايمان آوريد، نه كفر بورزيد. پند و اندرز من به شما اين است كه لطف خدا را درباره خويش يادآور شويد تا به سعادتِ دنيا و آخرت نائل گرديد.

أَوَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى‏ رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَاذكُرُوا إِذ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزادَكُمْ فِى الخَلْقِ بَسْطَةً

 فَاذكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(69)

آيا تعجب كرديد كه رسالتى از سوى خدا توسط فردى از خودتان بر شما وارد شود، تا از عذاب خدا بيمتان دهد. به ياد آريد زمانى را كه خداوند شما را پس از قوم نوح جانشين روى زمين قرار داد و قدرت شما را افزايش داد، بنابراين نعمت‏ هاى خدا را به ياد آوريد، شايد رستگار شويد(69)

سوره مباركه أعراف؛ آيه 69

 

ولى قوم هود خدا را به خاطر نعمت ‏هاى وى سپاس نگفتند، بلكه در لذايذ مادّى غوطه ‏ور شده و گرفتار تكبّر و خودبينى شدند. هود عليه السلام  بدان‏ها گفت: چرا براى مباهات و بيهوده ‏گرى بر هر بلندى، بنايى سربه فلك كشيده ساخته و مانند كسانى كه مى ‏خواهند هميشه زنده بمانند، كاخ‏ هايى در كمال شكوه و جلال بنا مى ‏كنيد و چون ستمگران بدرفتارى نموده و آنگاه كه خشمگين مى ‏شويد، بر كسى رحم نمى ‏كنيد، همه اين امور را چون مغروران با خشونت انجام مى ‏دهيد، از خدا بترسيد و به دستورات او عمل كنيد و از من كه براى هدايت شما آمده ‏ام، اطاعت كنيد. اى قوم! از خدايى كه نعمت ‏هاى فراوان، مانند فرزندان و احشام و باغ ‏ها و نهرها به شما بخشيده، بپرهيزيد و نعمت ‏هاى او را با كفران و ناسپاسى و كبر و نخوت پاسخ ندهيد؛ زيرا در اين صورت عذاب خدا بر شما فرود خواهد آمد و شما را به هلاكت مى ‏رساند.

أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ(128) وَتَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129) وَإِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبّارِينَ (130) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (131) وَاتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ (132) أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَبَنِينَ (133)وَجَنّاتٍ وَعُيُونٍ (134) إِنِّى أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ(135)

آيا شما بر هر مكان مرتفعى نشانه‏ اى از روى هوا و هوس مى ‏سازيد (128) و قصرها و قلعه ‏هاى زيبا و محكم بنا مى ‏كنيد شايد در دنيا جاودانه بمانيد (129) و هنگامى كه كسى را مجازات مى ‏كنيد همچون جباران كيفر مى ‏دهيد(130) پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد (131) و از {نافرمانى} خدايى بپرهيزيد كه شما را به نعمت هايى كه مى ‏دانيد امداد كرده (131) شما را به چهارپايان و نيز پسران {لايق و برومند} امداد فرموده (133) همچنين به باغ ها و چشمه ‏ها (134) {اگر كفران كنيد} من بر شما از عذاب روزى بزرگ مى ‏ترسم(135)

سوره مباركه شعراء؛ آيات 128تا 135

 

مناقشه با بُت ‏پرستان

قبيله "عاد" تسليم دعوت "هود" نشد و سران آن قبيله بر بُت ‏پرستى خود پافشارى كرده و خطاب به هود گفتند: "تو برهانِ روشنى بر صحّت آنچه ما را بدان فرا مى ‏خوانى نياوردى، بنابراين ما دست از پرستش خدايان خود برنمى ‏داريم و تو را راستگو نمى ‏دانيم و تصوّر ما اين است كه برخى از خدايان ما تو را آسيب رسانده ‏اند، از اين رو سخنان بيهوده بر زبان مى ‏آورى. هود، در پاسخ آنان گفت:

"به راستى و صداقتِ آنچه مى ‏گويم خدا را گواه مى ‏گيرم و شاهد باشيد كه من از شرّ كسى كه بدان پاى بنديد، بيزارم. شما و خدايانتان همدست شويد و براى من توطئه كنيد و اگر قادر هستيد لحظه ‏اى كيفرم را تأخير نيندازيد، من از توطئه شما ترس و واهمه ‏اى ندارم؛ زيرا متّكى به خدا هستم و امور من و شما و همه موجوداتِ زنده، به دست اوست و هر گونه بخواهد عمل مى ‏كند، و كارهاى الهى به شيوه حق و عدالت جريان دارد. اگر از دعوتِ من سر برتافتيد، اين سرپيچى به زيان من نيست، چرا كه من آنچه را بدان مأمور بودم به شما ابلاغ كردم.خداوند مى ‏تواند شما را به هلاكت رسانده و گروهى غير از شما را روى كار آورد كه جايگزين شما در شهر و ديارتان باشند؛ زيرا پروردگار من بر هر چيزى قدرت و استيلا دارد".

قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَةٍ وَما نَحْنُ بِتارِكِى آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53) إنْ نَقُولُ إِلّا اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىّ‏ءٌ مِمّا تُشْرِكُونَ(54) مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِى جَمِيعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ (55) إِنِّى تَوَكَّلْتُ عَلىَ اللَّهِ رَبِّى وَرَبِّكُمْ ما مِنْ دابَّةٍ إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبِّى عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (56) فَإِنَ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّى قَوْماً غَيْرَكُمْ وَلا تَضُرُّونَهُ شَيْئاً إِنَّ رَبِّى عَلى‏ كُلِّ شَى‏ءٍ حَفِيظٌ (57)

قوم هود گفتند: اى هود، تو دليل و برهان براى ما نياوردى و ما با گفته تو، دست از خدايانِ خود برنمى ‏داريم و به تو نخواهيم گرويد (53) برخى از خدايان ما تو را آسيب رسانده‏ اند. وى گفت: خدا را گواه مى ‏گيرم و شما نيز گواه باشيد كه من از معبودهاى غير خدا بيزارم (54) همه شما برايم توطئه كنيد و مهلتم ندهيد (55) من بر خداى خود و شما توكّل كردم، خدايى كه هر موجودى در اختيار اوست، راه راست از آنِ خداوند است(56) اگر روگردان شويد، من آنچه را بدان مأمور بودم به شما رساندم و خداوند، ديگران را جايگزين شما خواهد گرداند، و زيانى هم به او نمى ‏رسانيد، پروردگارم بر هر چيزى قدرت دارد (57)

سوره مباركه هود؛ آيات 53 تا 57

 

علاوه براين؛ قوم عاد، هود عليه السلام را رنجيده خاطر كردند و با وجودِ دعوت و پند و اندرزهاى بسيار وى، دعوتش را رد كردند و دست از پرستش خدايانشان برنداشتند و به خدايى كه "هود" آنها را بدان فرا مى ‏خواند، نگرويدند و او را به مبارزه طلبيدند تا تهديدها و كيفرهايى را كه وعده داده بود، بر آنها وارد سازد . اينجا بود كه حضرت "هود" بدانان فرمود: "خشم و غضب الهى قطعاً بر شما وارد خواهد شد. در انتظار عذاب الهى باشيد و من نيز در انتظار خواهم بود".

قالُوا أَجِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ(70) قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجادِلُونَنِى فِى أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُكُمْ مانَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّى مَعَكُمْ مِنَ المُنْتَظِرِينَ(71)

گفتند: آيا آمده ‏اى به ما بگويى خداى يگانه را بپرستيم و از آنچه پدرانمان مى ‏پرستيدند دست برداريم!؟ اگر راست مى ‏گويى عذابى را كه بر ما وعده كردى برما بفرست (70) هود گفت: خشم و غضب الهى قطعاً بر شما وارد خواهد شد. آيا شما در يك سلسله نام‏ هايى كه خود و پدرانتان نام‏گذارى كرديد، با من بحث و مناقشه مى ‏كنيد؟ خداوند هيچ گونه قدرتى به آنها نداده، بنابراين منتظر عذاب الهى باشيد و من نيز با شما در انتظار خواهم بود (71)

سوره مباركه أعراف؛ آيات 70 و 71

 

دعوت به توبه

پس از آن‏كه هود عليه السلام قوم خود را هدايت و ارشاد نمود و آنها سر برتافتند، مدت سه سال باران از آنها قطع گرديد و اين خود هشدارى بود كه عذاب آنها نزديك است. در همين فرصت نيز هود عليه السلام به پند و اندرز قوم خود مى ‏پرداخت و بدان‏ها مى‏ گفت: "از خداى خود بخواهيد كه گناهان گذشته شما را بيامرزد و با توبه كردن به سوى او بازگرديد، اگر شما اين كار را انجام دهيد، خداوند بارانِ پى‏ در پى برايتان خواهد فرستاد و نعمت‏ هاى شما فراوان مى‏ گردد، همان گونه كه بر قدرت و توان شما افزود. زنهار كه از دعوت من نافرمانى كنيد و بر كفر و اعمال ناروا پافشارى و اصرار ورزيد".

 

وَيا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‏ قُوَّتِكُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52)

اى قوم، از خداى خويش آمرزش بخواهيد و سپس به پيشگاه او توبه نماييد[در اين صورت‏] بر شما باران رحمت فرو مى ‏فرستد

و قدرت شما را فزونى مى ‏بخشد، و گردِ گناه نگرديد (52)

 سوره مباركه هود؛ آيه 52

 

 

پس از سه سال قطع باران بر قوم هود و پس از آنكه آنان رسالتِ پيامبر خود را انكار كرده و به كفر و سركشى خود ادامه دادند، فرمان خداوند تعلّق گرفت كه بر آنها عذاب نازل شود و خداوند، هود عليه السلام و همراهان مؤمن او را از عذاب رهانيد، و گنهكاران را به هلاكت رسانيد:

 

وَلَمّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا هُوداً وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنّا وَنَجَّيْناهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ (58)

و آنگاه كه فرمان ما صادر شد، هود و مؤمنين همراه وى را با لطف خويش نجات داديم و آنها را از عذاب سخت رهانيديم (58)

 

سوره مباركه هود؛ آيه 58

 

 

ولى قرآن چگونگى نجات هود عليه السلام را براى ما روشن نساخته است. به نقل از كتاب "اخبار مكّه" نوشته ازرقى، جلد يكم، برخى از مورّخين مى ‏گويند: "نجات هود به اين شكل بود كه وى پس از آنكه از پذيرش دعوت خود از ناحيه مردم مأيوس و نا اميد گشت، از قوم خود كناره گرفت و به همراهى مؤمنانى كه با او بودند، رهسپار مكّه شد و مدتى در آنجا زندگى كرد و سرانجام در همانجا از دنيا رفت و به خاك سپرده شد".

 

هلاكت كافران

خداى سبحان بادى بسيار شديد بر قوم عاد مسلط گرداند كه هفت شبانه ‏روز پى ‏در پى برآنان وزيدن گرفت و همان‏گونه كه درخت نخل ميان تهى از ريشه كنده مى ‏شود، بدن‏ هاى آنان از جا كنده شده و بر زمين كوبيده مى ‏شد و بدين سان به هلاكت رسيدند و بدن‏ هايشان قطعه قطعه گرديد و همگى نابود شدند و يكى هم از آنان باقى نماند، به گونه‏ اى كه فرداى آن روز جز خانه ‏هايشان چيزى ديده نمى‏ شد.

خداى متعال فرمود:

 

وَأَمّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ(6) سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمانِيَةَ أَيّامٍ حُسُوماً فَتَرى‏ القَوْمَ فِيها صَرْعى‏ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ (7)

فَهَلْ تَرى‏ لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ (8)

و اما قوم عاد با تند بادى طغيانگر و سرد و پر صدا به هلاكت رسيدند (۶) ]خداوند[ اين تند باد بنيان‏ كن را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودى) مى ‏ديدى كه آن قوم همچون تنه‏ هاى پوسيده و تو خالى درختان نخل، در ميان اين تند باد روى زمين افتاده و هلاك شده ‏اند (7) آيا كسى از آنها را باقى مى ‏بينى؟ (8)

سوره مباركه حاقه؛ آيات 6 تا 8

 

و نيز فرمود:

 

وَفِى عادٍ إِذا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ (41)ما تَذَرُ مِنْ شَى‏ءٍ أَتَت عَلَيْهِ إِلّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ(42)

و بر قوم عاد تند بادى هلاك‏ كننده فرستاديم (41) آن باد بر هر چه مى ‏وزيد، آن را چون استخوان پوسيده قرار مى ‏داد (42)

سوره مباركه ذاريات؛ آيه 41 و 42

 

 

منبع:كتاب "همراه با پيامبران در قرآن" 

     نوشته شده در 1 اردیبهشت 1386

  « صفحه قبل                                                       صفحه اصلی                                                      صفحه بعد »