حضرت   صالح  علیه السلام

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

خانه ‏ها و خدايان ثموديان

قرآن كريم محل سكونت ثموديان را مشخص نكرده و تنها از آيه شريفه (9) سوره مباركه فجر كه مي فرمايد:

 وَ ثَمُودَ الَّذِينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالوادِ (9)

و قوم ثمود كه صخره ‏هاى عظيم را از )كنار( درّه مى ‏بريدند (و از آن خانه و كاخ مى ‏ساختند) (9)

 

برمى ‏آيد كه خانه‏ هاى آنان در مناطق كوهستانى و يا تپه ‏هاى سنگى قرار داشته است و كلمه "واد" در اين آيه، همان "وادى القرى‏" است. بنابراين، جايگاه ثموديان در اين مكان‏ ها بوده است و بيشتر وقايع‏ نگاران، منطقه "الحجر" را به عنوان مكانى كه محل ثموديان در آن بوده است، معيّن كرده ‏اند و گفته ‏اند كه در آنجا چاهى به نام "بئرهود" بوده كه رسول ‏اكرم صل الله عليه و آله و سلم در غزوه تبوك ، همراه يارانش در آنجا فرود آمد و اصحاب خويش را از خوردن آب آن و ورود به خانه ‏هاى آن سامان منع كرد.

قوم ثمود، بُت پرست بوده و بُت‏ هاى زيادى از جمله "ودّ ، جد – هد ، شمس ، مناف ، منات ، لات" را مى ‏پرستيدند.

 

دعوت به پرستش خدا

خداوند پيامبر خود صالح را به سوى قوم ثمود فرستاد تا آنها را به پرستش او و ترك بُت ‏پرستى دعوت كند. اين پيامبر بدانان مى ‏گفت:

"اى قوم! خداى يگانه را بپرستيد و كسى را شريك او قرار ندهيد. هم اوست كه شما را از خاك آفريد و به آبادانى آن واداشت و اسباب عمران و آبادى را برايتان فراهم ساخت. بنابراين، حال كه خداوند اين لطف بزرگ را در حق شما نموده، شايسته است كه شما نيز نسبت به گناهانى كه انجام داده ‏ايد، از پيشگاه او آمرزش خواسته و به نزدش توبه كنيد. زيرا خداوند به شما نزديك است، و اگر مؤمنى اخلاص در دعا داشته باشد، خداوند دعاى او را مستجاب خواهد كرد.

 

وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الأَرضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيها فَاسْتَغْفِرُوهُ

 ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّى قَرِيبٌ مُجِيبٌ (61)

و به سوى ثموديان برادرشان صالح را فرستاديم. او گفت: اى قوم، خدا را بپرستيد، معبودى جز او نداريد، وى شما را از زمين آفريد و

شما را به آبادانى آن وا داشت، بنابراين از او آمرزش بخواهيد و به نزدش توبه كنيد. پروردگارم به شما نزديك بوده و دعايتان را مستجاب خواهد كرد

سوره مباركه هود؛ آيه 61

 

اسرافِ كشنده

قوم ثمود، پيامبرى را كه از سوى خدا برايشان فرستاده شده بود، تكذيب كردند و پذيراى دعوتِ وى براى پرستش خدا و يگانگى او نشدند. با اين‏ كه او پيامبرى درستكار بود و براى انجام رسالتِ خويش مزد و پاداشى نمى ‏خواست.

يكى از عاداتِ ثموديان، زياده ‏روى در لذّات مادّى، چون خوردن و آشاميدن و بناى ساختمان ‏هاى مجلّل بود. پيامبرشان حضرت صالح علیه السلام آنها را بر اين كارشان نكوهش كرد و فرمود: آيا شما تصوّر مى ‏كنيد خداوند شما را در لذّت‏ هايى كه از اين نعمت‏ها مى ‏بريد، به حال خود رها ساخته و خويشتن را از عذاب الهى مصون مى ‏دانيد؟ چرا هرگونه كه خود مى ‏خواهيد از باغ و بستان ‏ها و چشمه‏ ساران و كشت زارها و خرماى شيرين و تازه بهره مى ‏بريد و از كوه براى خود خانه‏ هايى مى ‏تراشيد كه در آن آسوده خاطر زندگى كرده و از آنها لذّت ببريد، ولى خدا را براين نعمت ‏هاى فراوان سپاس نمى ‏گوييد؟ از خدا بترسيد و رهنمودهايم را گردن نهيد و از اسراف‏ كارانى كه با كُفران و ناسپاسى و گناه، برخويشتن اسراف روا مى ‏دارند و زمين را به فساد كشيده و بويى از درستكارى نبرده‏ اند فرمان نبريد.

كَذَّبَتْ ثَمُودُ المُرْسَلِينَ (141) إِذ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَلا تَتَّقُونَ (142) إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (143) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (144) وَما أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلى‏ رَبِّ العالَمِينَ (145) أَتُتْرَكُونَ فِى ما ههُنا آمِنِينَ (146) فِى جَنّاتٍ وَعُيُونٍ (147) وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُها هَضِيمٌ (148) وَتَنْحِتُونَ مِنَ الجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ (149) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (150) وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ المُسْرِفِينَ (151) الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِى الأَرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ (152)

قوم ثمود رسولان(خدا) را تكذيب كردند (141) هنگامى كه صالح به آنان گفت: آيا تقوا پيشه نمى ‏كنيد(142) من براى شما پيامبرى امين هستم(143) پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد (144) من در برابر اين دعوت، اجر و پاداشى از شما نمى ‏طلبم . اجر من تنها بر پروردگار عالميان است (145) آيا شما تصوّر مى ‏كنيد هميشه در نهايت امنيت در نعمت هايى كه اينجاست مى ‏مانيد (146) در اين باغ ها و چشمه ‏ها (147) در اين زراعت ها و نخل هايى كه ميوه ‏هايش شيرين و رسيده است (148) و از كوه‏ها خانه‏ هايى مى ‏تراشيد و در آن به عيــش و  نـــوشمى ‏پردازيد (149) پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد (150) و فرمان مسرفان را اطاعت نكنيد (151) همانها كه در زمين فساد مى ‏كنند و اصلاح نمى ‏كنند (152)

سوره مباركه شعراء؛ آيات 141 تا 152

 

از جمله مطالبى كه حضرت صالح علیه السلام بدان‏ها مى‏ فرمود اين بود كه:

وَاذكُرُوا إِذ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ‏بَعْدِ عادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِى الأَرضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَتَنْحِتُونَ الجِبالَ بُيُوتاً

فَاذكُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَلا تَعْثَوْا فِى الأَرضِ مُفْسِدِينَ (74)

ياد آوريد آنگاه كه خداوند شما را پس از قوم عاد جانشين قرار داد و در زمين جاي گزينتان ساخت تا از هموارى ‏هاى آن

براى ساختن كاخ ‏ها استفاده كنيد و از كوه براى خود خانه ‏هايى بتراشيد، بنابراين، نعمت هاى خدا را ياد آوريد و در زمين فساد و تباهى نكنيد.

سوره مباركه أعراف؛ آيه 74

 

ثموديان در پى معجزه

قوم ثمود، پند و اندرز حضرت صالح علیه السلام  را نپذيرفتند و آن گونه كه وى آنها را راهنمايى كرد، راه راست را نپيمودند، بلكه او را به هذيان گويى متهم ساختند و گفتند: "جادو بر عقل و خِرَدش مستولى شده و بدو چنان وانمود كرده كه فرستاده خداست".

آنان ازحضرت خواستند معجزه ‏اى بياورد تا دليل بر حقّانيت پيامبرى او در نزد خدا باشد. از اين رو خداوند ماده شترى را كه به صورت غير عادى آفريد، برايشان فرستاد و بدان‏ها دستور داد تا به آن شتر آسيبى نرسانند. نه آزار و اذيّت شود و نه آن را رَمْ دهند و نه وسيله ی سوارى قرار گيرد و نه ذِبح شود. خداوند آب آشاميدن آن را در روز معيّن قرار داد و استفاده مردم را از آب، در روز ديگر مقرّر فرمود و در صورت آسيب رساندنِ به آن شتر، آنها را به عذاب الهى تهديد كرد و سلامت آنان را در گروي سلامت آن شتر قرار داد:

قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ المُسَحَّرِينَ (153) ما أَنْتَ إِلّا بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصّادِقِينَ (154)

قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (155) وَلاتَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ (156)

گفتند:]اى صالح![ تو از افسون شدگانى ]و عقل خود را از دست داده ‏اى[ (153) تو فقط بشرى همچون مايي.

اگر راست مى ‏گويى آيت و نشانه‏ اى بياور (154) گفت: اين ناقه ‏اى است ]كه آيت الهى است[براى او سهمى]از آب قريه[

و براى شما سهم روز معينى است (155) كمترين آزارى به آن نرسانيد، كه عذاب، روزى بزرگ شما را فرا خواهد گرفت(156)

 

سوره مباركه شعراء؛ آيات 153تا 156

 

همچنين خداى متعال فرمود:

إِنّا مُرْسِلُواْ النّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ (27) وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ (28)

ما اين شتر را براى آزمايش آنها فرستاديم، مراقب آنان باش و صبر پيشه كن (27) و آنها را آگاه ساز كه آب ميان آنان و اين شتر

 تقسيم شده و هر كدام روز مشخصى براى آشاميدن دارند (28)

سوره مباركه قمر؛ آيات 27 و 28

 

 

اوج دشمنى

اين شتر مدتى ميان آنان بود و از گياهان زمين تغذيه مى ‏كرد و براى آشاميدنِ آب، يك روز مى ‏رفت و روز ديگر از خوردن آب باز مى ‏ايستاد. ترديدى نبود كه اين حالت، عده ی زيادى از قوم صالح علیه السلام را به خود جذب كرده بود، چرا كه آنها وجود اين شتر را نشانه ‏اى به صدق نبوّت و پيامبرى حضرت صالح علیه السلام مى دانستند.

اما اين كار، طبقه ی ‏اشراف را به وحشت انداخت و آنها بر نابودى دولت خويش و سپرى شدن قدرت و شوكتِ خود، بيمناك شدند. به همين دليل براى نابودى شتر نقشه ‏اى كشيدند و در قبالِ حضرت صالح علیه السلام و همراهان مؤمن وى موضعى خصمانه و كينه ‏توزانه گرفتند.

 

صالح علیه السلام متوجه نقشه آنان گرديد و به آنها فرمود:

اى قوم! چرا پيش از توبه، براى رسيدن عذابى كه به شما وعده داده شده شتاب مى ‏كنيد؟

آيا از پروردگار خويش آمرزش نخواستيد تا شما را مورد رحمت و لطف خود قرار دهد ؟

ولى قوم او در پاسخش گفتند:

"ما،تو و گروندگانِ همراهت را به فال بد مى ‏گيريم، زيرا پس از آنكه تو رسالت خود را براى ما آوردى، قحطى و خشكسالى دامنگير ما شد".

صالح علیه السلام بدان‏ها گفت:

"هيچ گونه چيزى كه از آن فال بد گرفته شود وجود ندارد. اسباب و علل خير و شر تنها در دست خداوند است و او با اين قحطى و خشكسالى كه در آن هستيد، شما را در بوته ی ‏آزمايش و امتحان قرار داده تا شايد به خدا ايمان آوريد".

 

قالَ يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (46)

قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ (47)

گفت:اى قوم! چرا شما قبل از كار نيك، شتاب به گناه داريد؟ چرا از خدا آمرزش نخواستيد تا شايد مورد لطف او قرار گيريد؟ (46)

 گفتند: ما تو و همراهانت را به فال بد مى ‏گيريم. وى گفت: فال بدِ شما نزد خداست، بلكه شما مردمى هستيد كه مورد آزمايش قرار گرفته ‏ايد (47)

سوره مباركه نمل؛ آيات 46 و 47

اشراف متكبّر، مؤمنان را بر ايمانشان مورد نكوهش قرار مى ‏دادند، ولى مطمئن شدند مؤمنانى كه از ديدگاه آنان خوار و ناتوان شمرده شدند، كسانى ‏اند كه به رسالت حضرت صالح علیه السلام ايمان آوردنده ‏اند.

قالَ المَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ (75)

قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنّا بِالَّذِى آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ (76)

سران قومش كه تكبّر ورزيده بودند، به كسانى كه ناتوان شمرده شده بودند و ايمان آورده بودند، گفتند: آيا مى ‏دانيد كه صالح از نزد پروردگارش فرستاده شده؟ گفتند: ما بدانچه او برايش فرستاده شده ايمان داريم (75) آنان كه كِبر ورزيده بودند گفتند: ما به آنچه شما ايمان آورده ‏ايد كافريم (76)

سوره مباركه أعراف؛ آيات 75 و 76

 

پى كردن شتر

بزرگان و اشراف قوم، وجود اين مؤمنين و ناقه را ميان خود تحمّل نكردند. شايد به اين بهانه كه شترى قوى هيكل است و ديگر چهارپايان را ترسانده و رَمْ مى ‏دهد، يا اينكه هنگام نياز شديد به آب، اين حيوان مانع استفاده آنها از آب است و شايد بدين سبب بيمناك بودند كه به واسطه وجود آن شتر، تعداد گروندگان به خدا افزايش يابد.

شايد بتوان گفت تمام اين جهات، آنها را به كشتن آن ناقه واداشت. با وجود اينكه پيامبر، آمدنِ عذابِ الهى را به آنها هشدار داده بود كه در صورت آسيب رساندن به شتر، به هلاكت خواهند رسيد، ولى آنان بى ‏پروا به كشتن شتر اقدام كردند و از پيامبر خود خواستند براى اينكه ثابت كند فرستاده خداست، عذابى كه آنها را بدان تهديد كرده بود، هر چه زودتر بر آنان وارد كند.

حضرت صالح علیه السلام نيز در برابر اين مبارزه‏ جويى كه آنها در مورد فرمان الهى از خود نشان دادند، بدان‏ها اطلاع داد كه پس از سه روز، عذاب الهى آنان را فرا خواهد گرفت:

فَعَقَرُوا النّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ المُرْسَلِينَ (77)

شتر را پى كردند و از فرمان پروردگار خويش سرپيچى نمودند و گفتند: اى صالح! اگر تو پيامبرى، پس عذابى را كه به ما وعده دادى برايمان بياور(77)

سوره مباركه أعراف؛ آيه 77

 

فَقالَ تَمَتَّعُوا فِى دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ (65)

شتر را كشتند، صالح بدان‏ها گفت: سه روز در خانه ‏هايتان بياساييد، و آن عذاب، وعده‏ اى راستين ‏است (65)

سوره مباركه هود؛ آيه 65

 

نقشه قتل صالح علیه السلام

ميان قوم ثمود، نُه نفر [از سران آنها] وجود داشتند كه بيش از ديگران در زمين فساد و تباهى كرده و كفر ورزيده بودند. اين افراد بين خود ، نقشه قتل صالح علیه السلام را كشيده و سوگند ياد كردند كه بر او و خانواده ‏اش شبيخون زده و به طور نهانى آنها را قتل عام كنند و زمانى كه طرفداران و بستگانش در جستجوى قاتلين برآمده و مطالبه خون او كنند، آنان از اين جرم اظهار بى ‏اطلاعى كنند و با اطمينان بگويند كه وقت كشته شدن او حضور نداشته و در آن دخالت نداشته ‏اند.

اينان براى كشتن صالح علیه السلام و خانواده او نقشه خود را طراحى كردند، ولى خداوند اراده فرموده بود كه پيامبر خود و خانواده ‏اش را نجات داده و توطئه‏ گران را از ناحيه‏ اى كه خود نمى ‏دانند، به هلاكت برساند.

وَكانَ فِى المَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِى الأَرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ (48) قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّه لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَ إِناّ لَصادِقُونَ (49) وَمَكَرُوا مَكْراً وَمَكَرْنا مَكْراً وَهُمْ لايَشْعُرُونَ (50) فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنّا دَمَّرْناهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ (51) فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا إِنَّ فِى ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (52)

در آن شهر نُه تن [از سران قبيله‏] بودند كه در زمين تباهى كرده و گامى در راه اصلاح برنمى ‏داشتند (48) آنان گفتند: هم قسم شويد تا بر او و خانواده ‏اش شبيخون زنيم و سپس به اولياء او بگوييم كه ما در ماجراى كشتن او حضور نداشته ‏ايم و در گفتار خود صادقانه هم هستيم (49) آنان مكر و حيله ‏اى كردند و ما نيز حيله و مكرى انجام داديم، در حالى كه آنها نمى ‏دانستند(50)  اكنون ببين سرانجام مكر و حيله آنها چه شد. ما آنان و بستگانشان را نابود كرديم (51) و اينها خانه ‏هاى خالى و بى ‏صاحب آنهاست كه در اثر ستم آنها ويران گشته است. براى آنان كه دانا و آگاهند در اين ماجرا درسى از عبرت وجود دارد (52)

سوره مباركه نمل؛ آيات 48 تا 52

 

 

نابودى ثموديان

همان گونه كه خداى متعال مى ‏فرمايد ، قوم ثمود توسط صاعقه نابود شدند :

 

 فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ (44)

آنها از فرمان پروردگارشان سرباز زدند، و صاعقه آنان را فراگرفت در حاليكه ]خيره خيره[ نگاه مى ‏كردند ]بى ‏آنكه قدرت دفاع داشته باشند[ (44)

سوره مباركه الذاريات؛ آيه 44

 

تعبير از صاعقه در قرآن كريم

صاعقه عبارت از جريان الكتريسته ‏اى است كه ميان دو جريان مثبت و منفى برق به وجود مى ‏آيد. بنابراين، اگر ابرى كه داراى الكتريسته مثبت است به زمين نزديك شود، در اثر نزديك شدنِ آن، الكتريسته به وجود آمده و به الكتريسته منفى زمين برخورد مى‏ كند و اين جريانِ مثبت و منفى الكتريسته، به هر جسمى كه در زمين اصابت كند، اگر درخت يا انسان باشد، آن را طعمه آتش مى ‏كند. سنگ را متلاشى و ساختمان را ويران مى ‏سازد.

ميزان تخريب و انهدام صاعقه، بستگى به مقدار برق و نيروى الكتريسته مثبت و منفى دارد و قرآن نيز گاهى از صاعقه به «رَجفه» و گاهى به «طاغيه» و گاهى به «صيحه» تعبير فرموده است:

وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ (67)

كسانى را كه ستم كرده بودند، صيحه (آسمانى) فرو گرفت و در خانه‏ هايشان به روى افتادند و مردند (67)

سوره مباركه هود؛ آيه 67

 

 فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ (5)

اما قوم "ثمود"با عذابى سركش هلاك شدند (5)

سوره مباركه الحاقه؛ آيه 5

 

فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ (91)

سپس زمين لرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان بصورت اجسادى بى ‏جان در خانه ‏هاشان مانده بودند (91)

 

چون صاعقه داراى صدايى مهيب است، از اين رو "صيحه" ناميده شده است و گاهى همراه با لرزش، همانند زلزله است كه دل‏ها در اثر آن به تپش مى ‏افتد و گاهى صاعقه در جايى اتفاق مى‏ افتد و تأثيرش آن مكان را تحت پوشش قرار مى ‏دهد.

تعبيرات گوناگونى كه قرآن كريم از صاعقه ارائه مى ‏دهد، تعبير دقيقى است كه آثار و علل و اسباب و جلوه‏ هاى آن را به وصف مى ‏كشد.

 

منبع:كتاب "همراه با پيامبران در قرآن"

     نوشته شده در 28 اردیبهشت 1386

  « صفحه قبل                                                     صفحه اصلی                                                    صفحه بعد »