حضرت آدم علیه السلام

قسمت (4) - پایان

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

بخشيده شدن آدم علیه السلام و خروج از بهشت

خداوند توبه آدم علیه السلام را پذيرفت: 

 

 فَتَلَقّى‏ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ

آدم از خداى خود كلماتى آموخت كه موجب پذيرفتن توبه او شد، زيرا خداوند توبه ‏پذير و مهربان است

 


ولى خداوند آدم و حوا را از بهشت به زمين فرود آورد و آنها را آگاه ساخت كه فرزندانشان با يكديگر دشمنى مى ‏كنند. آنها بايد در زمين اقامت گزينند و آن را آباد سازند و تا پايان عمرشان از آن بهره مند شوند و خداى سبحان نيز آنها را رهنمون شود. هر كس از هدايت الهى پيروى كند در دنيا مرتكب گناه نشده و هرگز در آن به بيچارگى نمى ‏افتد:

 

قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِى الأَرضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ * قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَفِيها تَمُوتُونَ وَمِنْها تُخْرَجُونَ

خداوند فرمود: از بهشت فرود آييد كه برخى از شما با برخى ديگر مخالف و دشمنيد و زمين تا زمانى معين، جايگاه شماست*

 و فرمود: در اين زمين زندگانى كنيد و در آن بميريد و از آن برانگيخته خواهيد شد

 

 

قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّى هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُداىَ فَلا يَضِلُّ وَلا يَشْقى

خداوند [به آدم و حوا و شيطان‏] فرمود:  همگى از بهشت فرود آييد كه برخى از شما با برخى ديگر دشمن هستيد

تا اين‏كه از جانب من برايتان راهنمايى بيايد، پس هر كسى از راه من پيروى كند، هيچ‏گاه گمراه و بيچاره نخواهد شد

 

 

بهشتى كه جايگاه آدم علیه السلام بود

مفسّران پيرامون بهشتى كه خداوند حضرت آدم علیه السلام را در آن جاى داد و به او دستور داد تا از آن فرود آيد، اختلاف ‏نظر دارند كه آيا در زمين بوده است يا در آسمان. آنچه رجحان دارد اين است كه به چند دليل اين بهشت در زمين بوده است:

 

1.خداى سبحان آدم را در زمين آفريد، چنان كه در فرموده خداى متعال آمده است: إِنِّى جاعِلٌ فِى الأَرضِ خَلِيفَةً در پى آن، خداوند بيان نفرموده كه وى را به آسمان منتقل كرده است.

 

2.خداوند، بهشت موعود (بهشت جاودان) را در آسمان توصيف فرموده است. پس اگر آدم علیه السلام در اين بهشت جاى داشت، شيطان جرأت نمى ‏كرد به او بگويد: 

هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الخَلْدِ وَمُلْكٍ لا يَبْلى 

 آيا تو را به درختى جاودانه و سلطنتى كهنه نشدنى راهنمايى كنم. 

 

3. بهشت جاودان، جايگاه نعمت‏هاى خداست نه جاى تكليف و حال آن كه خداوند به آدم و حوا دستور داد كه از ميوه آن درخت تناول نكنند.

 

4. خداوند در وصف كسانى كه در بهشت جاودان آسمان وارد مى ‏شوند، فرموده است:

 

وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ: و آنان از بهشت بيرون نمى ‏روند

 وَأَمّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِى الجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها: سعادتمندان در بهشت جاودان به‏ سر مى ‏برند

 

در حالى كه آدم و حوا از بهشتى كه در آن وارد شده بودند، رانده شدند. بنابراين متعيّن است كه آن بهشت، غير از بهشتى است كه در قرآن به مؤمنين وعده داده شده است.

 

5. گذشته از اينها، هنگامى كه شيطان از سجده بر آدم سر برتافت، مورد لعن قرار گرفت و از بهشت بيرون رانده شد، بنابراين اگر اين بهشت، همان بهشت جاودان بود، شيطان قادر نبود با وجود خشم خدا به آن راه يابد و آدم و حوا را بفريبد.

 

نتیجه گیری

بنابراين روشن شد، بهشتى كه خداوند آدم را در آن جاى داده، غير از بهشت جاودانى است كه در آسمان وجود دارد و اين منافاتى ندارد با اين كه بهشتى كه خداوند آدم علیه السلام را در آن جاى داده از ساير نقاط زمين بلندتر و داراى درخت، ميوه، سايه و ديگر نعمت‏هاى الهى بوده و همين بهشت را خداوند اينگونه توصيف فرموده است:

 

 إِنَّ لَكَ أَلّا تَجُوعَ فِيها وَلا تَعْرى‏ * وَأَنَّكَ لا تَظْمَؤُاْ فِيها وَلا تَضْحى‏ 

در آن بهشت همه چيز برايت مهيّاست، نه گرسنه مى‏ مانى و نه برهنه و عريان مى ‏گردى و نه تشنه مى ‏شوى و نه حرارت خورشيد به تو مى ‏رسد .

 

 

يعنى اين بهشتى است كه در آن گرسنه نمى ‏شوى و از پوشش خود برهنه نمى ‏شوى و درونت را حرارت تشنگى و ظاهرت را حرارت خورشيد آزار نمى‏ دهد، ولى هنگامى كه آدم و حوا از آن درخت تناول كردند به زمين پر از بدبختى و رنج و مصيبت و امتحان فرود آمدند.

 

لازم به ذكر است آن دسته از كسانى كه معتقدند آدم و حوا در بهشت جاودانى آسمان مى ‏زيسته ‏اند و سپس به امر خداوند به زمين فرود آمده ‏اند، به آيه شريفه :

 قُلْنا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً  

استناد كرده ‏اند. [امّا] به اين مطلب پاسخ داده شده كه "هبوط" به معناى انتقال از نقطه ‏اى به نقطه ديگر است، چنان كه خداى متعال فرموده است:

 

اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ

      نوشته شده در 10 اسفند 1385

قسمت (3)

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

آدم در دام فريب شيطان

آنگاه كه خداوند آدم و همسرش را در بهشت جاى داد، استفاده از همه چيزها را برايشان حلال شمرد تا از ميوه ‏هاى بهشت هر چه كه ميل دارند، تناول كنند و تنها آنها را از [خوردن ميوه‏ ی] يك درخت برحذر داشت و بدان‏ها دستور داد كه نزديك آن نشوند و از ميوه آن نچشند و اگر چنين كنند به مخالفت با امر خدا پرداخته و به نفس خويشتن ظلم روا داشته ‏اند و بر اين كار كيفر خواهند شد.

از آن جايي كه شيطان در اين دستور - (نهى) الهى- روزنه ‏اى براى گمراه ساختن آدم‏ و همسرش يافت، در دل شادمان شده، به گفتگو با ايشان و فريب آنها پرداخت تا سرانجام از ميوه آن درخت تناول كنند تا اين امر منجر به آشكار شدن زشتى ‏ها (عورت ‏هاى) آنان ‏شود.

شيطان بر فريبكارى خود اصرار و پافشارى ورزيد و به آنها وا نمود كرد كه خداوند براى اين كه آن دو به صورت فرشته در نيايند و براى هميشه دربهشتِ پر از نعمت‏ باقى نمانند، آنها را از تناول ميوه آن درخت منع كرده است و در آخر سوگند خورد كه ‏وى دلسوز و خيرخواه آنان است.

 

خداى متعال مسأله را اين گونه بيان كرده است:

 

 وَيا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ *فَتَكُونا مِنَ الظّالِمِينَ*فَوَسْوَسَ لَهُما الشَّيْطانُ لِيُبْدِىَ لَهُما ما وُرِىَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَقالَ مانَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الخالِدِينَ * وَقاسَمَهُما إِنِّى لَكُما لَمِنَ النّاصِحِينَ

 اى آدم تو و همسرت در بهشت جاى گيريد و هر چه خواستيد تناول كنيد و نزديك اين درخت نشويد كه از ستمكاران خواهيد بود، شيطان آن دو را

وسوسه كرد تا زشتى ‏هاى پوشيده آنها را پديدار كند، شيطان بدان‏ها گفت: خدايتان شما را از اين درخت منع نكرد مگر اين كه مبادا دو فرشته باشيد

و يا جاودانه بمانيد و برايشان سوگند خورد كه خيرخواه شما هستم

 

 

           

اشتباه آدم علیه السلام

آدم و حوا فراموش كردند كه شيطان دشمن آنهاست و در دام امتحان قرار گرفته ‏اند. از اين ‏رو از ميوه آن درخت تناول كردند و آنگاه كه مزه آن را چشيدند عورت آنان پديدار شد.

پيش از آن هيچ يك از ايشان عورت ديگرى را مشاهده نكرده بودند، لذا از شدت حيا و شرم درصدد برآمدند تا با برگ درختان عورت‏ هاى خود را بپوشانند. [در اين هنگام‏] پروردگارشان آنها را ضمن نكوهش، مخاطب قرار داد و فرمود:

 

آيا شما را از خوردن ميوه آن درخت برحذر نداشتم و شما را آگاه نساختم كه شيطان‏ دشمن آشكار شماست؟

 

آدم و حوا احساس كردند كه مرتكب معصيتى بزرگ شده ‏اند، بنابراين به شدّت پشيمان شده، به پيشگاه خداى خويش تضرع و زارى كردند و عرضه ‏داشتند:

 

پروردگارا، ما با نافرمانى تو و مخالفت دستورت به خويشتن ظلم روا داشتيم، ما را ببخشا و از ما درگذر،

 اگر تو ما را با فضل و كرمت نبخشايى و از ما در نگذرى در زمره زيانكاران خواهيم بود

 

 

قرآن اين واقعه را چنين تشريح كرده است:

 

 فَدَلّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَطَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الجَنَّةِ وَناداهُما رَبُّهُما أَلَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُما الشَّجَرَةِ

وَأَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبِينٌ * قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَتَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الخاسِرِينَ

 پس آنها را به دروغ و فريب راهنمايى كرد و آنگاه كه از [ميوه‏] آن درخت تناول كردند، زشتي هايشان [عورت‏] آشكار شد و بر آن شدند تا از برگِ درختان بهشت خود را بپوشانند. خداوند آنها را مخاطب قرار داد كه: مگر من شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه شيطان دشمن آشكار شماست؟ عرض كردند: پروردگارا، ما به خويشتن ستم روا داشتيم، اگر ما را نبخشايى و ازما در نگذرى، قطعاً در زمره زيانكاران خواهيم بود

 

       نوشته شده در 10 اسفند 1385

قسمت (2)

به نام خداوند بخشنده مهربان

 

آدم علیه السلام و شیطان

رانده شدن ذلت بار شيطان از بهشت، پاداش عناد، تكبّر و سرپيچى وى از سجده بر آدم علیه السلام بود. شيطان از پروردگار خويش درخواست كرد كه تا روز قيامت او را زنده نگاه‏ دارد. خداى متعال نيز بنا به حكمتى كه اراده فرموده بود ، بدو پاسخ مثبت داد.

 

ابليس درخواست خود را اين گونه بيان كرد:

پروردگارا! به دليل اين كه به هلاكت [راندن‏] من حكم كردى، سوگند مى ‏خورم تمام تلاشم را به كار ببرم و فرزندان آدم را گمراه كرده، آنها را از راه تو منحرف سازم و در اين راه از هيچ تلاشى دريغ نخواهم كرد و از هر راهى كه بتوانم به سراغ آنان رفته، از غفلت و ضعف آنها استفاده خواهم كرد تا آنان را فريفته، به فساد و تباهى بكشانم و بيشتر آنها را از شكرگزارى تو منصرف سازم.

 

 ولى خداوند او را نكوهش كرد و فرمود:

اى نكوهيده و طرد شده از رحمت من، از بهشت بيرون رو، سوگند مى ‏خورم كه جهنم را از تو و همه پيروانت، از فرزندان آدم آكنده خواهم ساخت

 

اين مطلب را خداوند متعال در قرآن چنين بيان فرموده است:

 

قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصّاغِرِينَ* قالَ أَنْظِرْنِى إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ* قالَ إِنَّكَ مِنَ المُنْظَرِينَ*

قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِى لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ المُسْتَقِيمَ* ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمانِهِمْ وَعَنْ شَمائِلِهِمْ وَلا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ*

 قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذءُوماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ

خدا به شيطان فرمود: از اين مقام و جايگاه فرود آى، تو را سزاوار نيست كه بزرگى و نخوت ورزى، برون رو كه تو از زمره پست‏ت رين فرو مايگانى.

شيطان گفت:حال كه ]رانده شدم‏] مرا تا قيامت مهلت ده.. خداوند فرمود:البته مهلت دارى، شيطان گفت:چون تو مرا گمراه ساختى

 من نيز بندگانت را از راه راست تو گمراه خواهم ساخت و آن‏گاه از پيش روى و پشت سر و سمت راست و چپ آنان در مى ‏آيم تا بيشتر آنان

 شكرگزار تو نباشند. خدا به شيطان فرمود:برون شو كه تو فرومايه و مطرودى، جهنم را از تو و هر آن كس از آنان كه پيروى تو كنند، مملوّ خواهم ساخت

 

سوره مباركه اعراف، آيات 13الی 18

 

در قرآن گاهى تصميم شيطان بر فريب آدم - جز بندگان شايسته خدا - به تصوير كشيده شده است :

 

وَإِذ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلّا إِبْلِيسَ قالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِيناً * قالَ أَرَأَيْتَكَ هذا الَّذِى كَرَّمْتَ عَلَىَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى‏ يَوْمِ القِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلّا قَلِيلاً * قالَ اذهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُكُمْ جَزاءً مَوْفُوراً *

وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشارِكْهُمْ فِى الأَمْوالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلّا غُرُوراً *

 إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَكَفى‏ بِرَبِّكَ وَكِيلاً

 و آنگاه كه فرشتگان را امر به سجده آدم كرديم، همه سجده كردند مگر شيطان كه گفت: آيا بر كسى كه او را از گِل آفريده ‏اى سجده كنم؟

 شيطان گفت: آيا اين آدم خاكى را بر من برترى دادى، اگر مرا تا روز قيامت نگاه‏ دارى، همه فرزندان آدم را - جز اندكى - مهار كرده و به هلاكت مى ‏كشانم خداوند فرمود: برو ، هركس از فرزندان آدم كه از تو پيروى كند با تو به جهنم كه پاداش كامل شماست، درخواهد آمد، با فرياد خويش و لشكر سواره و پياده ‏ات آنها را بلغزان و در اموال و فرزندان با آنان شركت جو و بدان‏ها وعده بده و شيطان جز عده ای را فريب نمى ‏دهد.

 تو بر بندگان من تسلط نخواهى داشت و يارى خداوند بسنده است

                سوره مباركه اسراء، آيات 61الی 65

 

آفرينش حوا

 خداوند به آدم علیه السلام دستور داد تا با همسرش در بهشت مسكن گزينند.

دانشمندان، در مورد زمان آفرينش حوا اختلاف نظر دارند. بنا به قولى، هنگامى كه خداوند پس از راندن شيطان از بهشت، آدم را در آن جاى داد؛ وى در بهشت تنها ماند و كسى كه با او مأنوس شود در آن‏جا وجود نداشت. خداى متعال خواب را بر او چيره ساخت و سپس دنده ‏اى از دنده ‏هاى سمت چپ سينه او را برگرفت و جاى آن گوشتى قرار داد و حوا را از آن آفريد. هنگامى كه آدم علیه السلام از خواب بيدار شد زنى را بر بالين خود ملاحظه كرد. از او پرسيد: كيستى؟ پاسخ داد: زنى هستم.گفت: چرا آفريده شدى؟ در پاسخ گفت: براى اين‏كه با وجود من آرامش يابى.

در قرآن کریم به اين مضمون اشاره شده است:


 
الَّذِى خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْها زَوْجَها
 خدايى كه شما را از يك تن آفريد و [جفت او] همسرش را نيز از او آفريد

 

 وَجَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها
و جفت او (همسرش) را از آن آفريد تا به ‏واسطه آن آرامش يابد
       

نوشته شده در 10 اسفند 1385

قسمت (1)

 به نام خداوند بخشنده مهربان

 

پيدايش آدم علیه السلام

داستان آفرينش آدم علیه السلام با گفتگوى ميان خدا و فرشتگان آغاز مى ‏شود. خداى سبحان، فرشتگان را آگاه مى ‏سازد كه وى در زمين جانشينى قرار خواهد داد كه آدم و فرزندان اويند و آنان را در زمين توانمند ساخته و صاحب قدرت قرار مى ‏دهد، ولى فرشتگان از اين خبر شگفت زده شدند [و با خود گفتند:] كسى كه جانشين خدا در زمين او خواهد شد، هرگز نمى ‏تواند عالمى بر پا سازد كه از نظر پاكى و رحمت ، برابر با ملكوت آسمان باشد، چه اين‏ كه خداوند پيش از آدم انسان‏هايى را آفريده بود و آنان در زمين به فساد و تباهى پرداختند. فرشتگان به خداى خود چنين عرضه داشتند: آيا در زمين انسانى را قرار مى ‏دهى كه با گناه و معصيت در آن، فساد كند و به خونريزى بپردازد، در حالى كه ما آن گونه كه در شأن توست تو را منزّه دانسته و به شكرانه ‏ات تو را مدح و ستايش مى ‏كنيم!

فرشتگان بدين جهت اين سخن را به خداى خويش عرض كردند كه خويشتن را برتر از آفريده ‏اى مى ‏دانستند كه قرار بود جانشين قرار گيرد و خود را به جانشينى در زمين سزاوارتر از او مى ‏پنداشتند، اما خداى متعال با اسرار غيبى كه بر آنان پوشيده بود و حكمتى كه خاص آفرينش آدم علیه السلام بود، بدانان پاسخ داد كه، خداى سبحان چيزى را مى‏ داند كه آنان از آن آگاهى ندارند:

 

 وَإِذ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّى جاعِلٌ فِى الأَرضِ خَلِيفَةً قالُوا أتَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَيَسْفِكُ الدِّماءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ

وَنُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّى أعْلَمُ ما لاتَعْلَمُونَ

سوره مباركه بقره، آيه 3

                  

جايگاه و مقام حضرت آدم علیه السلام

پس از آن كه خداوند، حضرت آدم علیه السلام را آفريد نام اشياء و حقايق و خواص آنها را بدو آموخت تا در زمين توان يافته و به نحوى بايسته از آنها بهره ‏مند گردد. از طرفى خداى سبحان اراده فرموده كه عيناً به فرشتگان بنماياند اين آفريده جديدى كه به ديده حقارت بدان مى ‏نگريستند، داراى دانش و شناختى برتر از آنان است و به همين دليل از آنان خواست كه اگر به گمان خود راست مى ‏گويند و به جانشينى در زمين از آدم سزاوار ترند نام اشياء و خاصيّت آنها را برايش بازگو كنند. ولى فرشتگان از پاسخ درمانده و با عذر و پوزش، خداى خويش را مخاطب قرار دادند:

خدايا ما تو را آن گونه كه سزاوارى منزّه مى ‏دانيم و بر اراده تو معترض نيستيم، چرا كه ما از علم و دانش جز آنچه به ما

 بخشيده ‏اى بهره ‏اى نداريم و تو از هر چيز آگاهى و كارهايت براساس حكمت است.

 

خداى متعال از آدم علیه السلام مى ‏خواهد كه آموزگارِ فرشتگان باشد و بدو مى ‏فرمايد:

اى ‏آدم! فرشتگان را به آنچه از آنان پرسيدم آگاه ساز

 

آدم علیه السلام پاسخ مى‏ دهد و [بدين‏گونه‏] برترى خويش را بر آنان به منصّه ظهور مى ‏رساند، اين‏جاست كه خداوند فرشتگان را مورد خطاب قرار میدهد: آيا به شما نگفتم من به آنچه در آسمان‏ها و زمين بوده و ديگران به آن واقف نيستند و آنچه را بر زبان مى ‏آوريد و در درون خويش نهان مى ‏سازيد، آگاهى دارم :

 

 وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلى‏ المَلائِكَةِ فَقالَ أَنبِئُونِى بِأَسْماءِ هؤلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ*

 قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أنتَ العَلِيمُ الحَكِيمُ*

قالَ ياآدَمُ أَنبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّى أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمواتِ وَالأَرضِ وَأَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَما كُنتُمْ تَكْتُمُونَ

و همه نام ‏ها را به آدم آموخت و سپس آنها را به فرشتگان عرضه كرده و فرمود: اگر راست مى ‏گوييد نام‏ هاى اينان را به من بگوييد،

عرض كردند: خدايا تو منزّهى، ما از دانش، جز آنچه كه به ما آموخته‏ اى بى ‏بهره ‏ايم، به‏ راستى تو داناى حكيم هستى

فرمود:اى ‏آدم [اكنون‏] آنها را بر نام ‏هاى خودشان آگاه ساز.

وقتى آنها را برنام‏ هايشان آگاه ساخت، فرمود: آيا به شما [فرشتگان‏] نگفتم من به غيب آسمان‏ها و زمين و آنچه آشكارا مى ‏گوييد

 و آنچه را نهان مى ‏داريد، آگاهم

 سوره مباركه بقره، آيات 31 الی 33

نوشته شده در 10 اسفند 1385

  « صفحه قبل                                                   صفحه اصلی                                                  صفحه بعد »